گزارش جلسه هشتم مدرسه استادی 6؛ خداحافظ کامل گرایی، سلام اجایل
جلسه هشتم مدرسه استادی 6 به آدرس شهر سال 99، خیابان خرداد ماه، کوچه بیست و سوم، پلاک 8:30 دقیقه صبح با رعایت تمامی اصول بهداشتی برای بچههای حضوری و راهنماییهای لازم شرکت در وبینار برگزار شد.
جلسهای که طبق قرار کمتر از صد نفر قرار شده بود تا از پشت ماسک آموزشهای مدرسه استادی 6 را ببیند و مابقی از پشت سیستم کامپیوتر.
جلسهای که دوستان حضوری حق انتخاب چای پارک ماشین در پارکینگ داشتند. چه چیز بهتر از اینکه بتوانند زیر سایه درخت پارک کنند تا موقع برگشت با ماشین تبدیل به اجاق و فر روبهرو نشوند که خودشان هم در آن مرغ بریان شوند.
قبل از شروع جلسه آموزشی آقای پیام بهرام پور در ابتدا به بررسی نظرسنجی جلسه هفتم پرداختند.
بعد از آن هم دو سه دقیقهای هم فقط اختصاصی ارتباط چشمی از طریق لپ تاپ با دوستان مجازی داشتند.
و اولین مبحث آموزشی جلسه هشتم مدرسه استادی 6 با موضوع راهکارهایی برای غلبه بر کاملگرایی آغاز شد.
راهکارهایی برای غلبه بر کاملگرایی
در جلسه هفتم به طور مفصل به کاملگرایی پرداخته شد و این جلسه هم اختصاصا به ارائه راهکارهایی برای غلبه بر کاملگرایی پرداخته شد. تکنیکهای ذهنی و رفتاری.
تکنیکهای ذهنی غلبه بر کاملگرایی
اولین گام پیروز شدن بر کاملگرایی، پذیرفتن ماهیت انسانی خود و دیگران است. ما و دیگران انسانیم، حق داریم اشتباه کنیم. ولی ولی صبر کنید! یک نکته هم دارد! اگر اشتباه کردیم باید مسئولیت آن را بپذیریم. بعد ببینیم چطوری میتوانیم جبران کنیم. (بخوانید: چطور از اشتباهاتمان درس بگیریم ؟)
یک جمله آقای ویلیام گلاسر دارند که پر از پختگی است:
هر تصمیم و راه حلی مشکلات خاص خودش را دارد! باید تصمیم بگیریم که کدام مشکلات را انتخاب میکنیم!
به دنبال هر تصمیمی یک سری مشکلات میآید، یک سری نقصهایی دارد. ببینیم آیا حاضریم مشکلات آن تصمیم را بپذیریم. مثل یک آدم کاملگرا غیرواقعی به تصمیمات نگاه نکنیم.
برای مثال آیا تحصیلات مدارج بالا داشتن بهتر است یا سابقه کاری بالا؟ قطعا از هر فردی بپرسید یک جوابی و دیدگاهی دارد. ولی اگر واقع بینانه نگاه کنیم در هر صورت هر کدام از انتخابها نقصهایی دارد.
یک فعالیت غیر کامل از هزاران کار شروع نکرده کامل در ذهن ارزشمندتر است…
بچههای مدرسه استادی 6 اگر در بخشی کاملگرایی دارند، باید خیلی مراقب باشند. قرار است اول کار یک چیز شاید در حد آشغال تولید کنیم، بعد آن را به مرور زمان بازیافت کنیم و نهایتا از آن یک طلا استخراج کنیم.
هیچ وقت اول کار خودمان را با وضعیت برترینها مقایسه نکنیم.
هیچ وقت دنبال بهترین چیزها اول مسیر نباشیم چون زمان و انرژی که در طول مسیر به آن احتیاج داریم را از دست میدهیم.
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکردهای بیشتر افسوس میخوری تا بابت کارهایی که کردهای.
-Mark twain-
تکنیکهای رفتاری غلبه بر کاملگرایی
یک تکنیک رفتاری هلو برای افراد کاملگرا استفاده از تکینک ساعت شنی است. در این تکنیک فرد کاملگرا برای انجام کار خود زمان تعیین میکند. وقتی زمان مشخص شده رسید، دیگر هیچکاری نباید انجام دهد. به مرور وسواس ذهنی کاملگرایی از بین میرود، چون فرد زمانی زیادی ندارد.
تکنیک هلو بعدی استفاده از تکنیک اجایل است. در تکینیک اجایل زمان در بالاترین اولیتها قرار دارد. شاید یک فرد کاملگرا بعد از کلی سختگیری به احساس کم و بیش رضایت برسد ولی به چه قیمتی؟ به قیمت صرف کردن زمان و انرژی بیش از حد. تکنیک اجایل یعنی سریع شروع کردن و بعد به مرور کیفیت را بهبود دادن.
بیشتر بخوانیم:
کارهای بزرگ طبیعی است که برای ذهن وحشتناک باشد؛ تازه چه برسد به ذهن یک فرد کاملگرا. راه حل مناسب بعدی خرد کردن کار بزرگ به کارهای خیلی کوچک است. نکته بسیار مهم این است که توقع پنهان هم نداشته باشیم.
گانت چارت
راهکار بعدی غلبه بر کاملگرایی استفاده از گانت چارت است. حالا یعنی چی؟
به این معنا که نه تنها قدرت تشخیص فعالیتهای مختلف را داشته باشیم بلکه اولویتها، تقدم و تاخر را هم تشخیص دهیم. زمان شروع و پایان هر فعالیت را مشخص کنیم. چالشها و ریسکهای موجود را بررسی کنیم. با گانت چارت هدف خود را لقمه لقمه میکنیم.
نکته بسیار مهم در گانت چارت این است که هرگاه احساس کردیم عقب افتادیم، به جای ناامید شدن سعی کنیم خودمان را به روزرسانی کنیم. یک برنامه را در گوشی موبایل خود تصور کنیم. به جای اینکه آن برنامه را مرتب به روزرسانی کرده باشیم، برای دو ماه به روزرسانی نکردیم. چه اتفاقی میفتد؟ سریع به روزرسانی میکنیم قبل از آنکه کلا از کار بیفتد. یک مقدار هم حجم بیشتر اینترنت و زمان بیشتری را برای به روزرسانی باید صرف کنیم. همین و دیگر هیچ!
و نهایتا جلسه هشتم مدرسه استادی 6 یک قول و قراری بین دوستان مدرسه استادی 6 و آقای بهرام پور گذاشته شد.
اینکه برای همیشه با زیباترین پوشش اهمالکاری و ترس یعنی کاملگرایی خداحافظی کنیم.
مسئولیتپذیری
یکی از رموز موفقیت، مسئولیت پذیری است.
آدم مسئولیت پذیر مسئول محقق کردن خواسته های خود است. کسی را نسبت به خودش بدهکار نمیبیند.
مسئول انتخابها، اعمال و تصمیمات خود در زندگی است.
اگر کاری را انجام نداد به جای اینکه بگوید وقت نکردم، میگوید در الویتهایم قرار نگرفت.
آدم مسئولیت پذیر اطرافیان خود را وسیله و ابزار رسیدن به خواستهها و نیازهای خود در نظر نمیگیرد.
یک نکته را در نظر داشته باشیم. حق و مسئولیت کنار یکدیگر قرار دارند. هر حقی مسئولیتی به دنبال دارد.
یادمان باشد، وقتی مسئولیت پذیر شدیم تازه یک نفر میشویم.
لحن
مبحث بعدی در خصوص لحن بود.
آقای پیام بهرام پور برای ادراک بهتر لحن سوالی از دوستان مدرسه استادی 6 پرسیدند؟
اگر صحبت ما یک موسیقی بود، لحن ما چه سبک موسیقی بود؟
مثال خیلی خوبی بود. چند ثانیه فکر کنیم و بعد ادامه گزارش را بخوانیم.
لحن یک قانون دارد و آن این است که از تکرار و یکنواختی جلوگیری کند. مغز نسبت به لحن یکنواخت خیلی زود خسته میشود.
سپس به بچههای مدرسه استادی 6 جمله زیر داده شد:
این محصول بهترین محصول ممکن است.
تا با لحنهای خبری/ عصبانی/ پرسشی/ تردیدی/ تعجبی آن را بگویند.
این تمرین، تمرین عالی برای لحن سخن است. از این به بعد هر جملهای دیدیم تمرین کنیم تا آن را با لحنهای مختلف بخوانیم. حتی بهتر است تا هر روز یک دقیقه صدا را هم ضبط کنیم و بررسی کنیم تا چه اندازه لحن مورد نظر را انتقال دادیم!؟ اگر برخی لحنها برایمان دشوار بودیم، قبل از گفتن آن لحن یک سناریو در ذهن بسازیم و بعد بگوییم.
بخش فضول بازی حاشیه جلسه هشتم مدرسه استادی 6
خب خب! موافق هستید برویم به بخش حاشیه جلسه هشتم مدرسه استادی 6 فضولی کنیم. گوشهای خود را نزدیک بیارید، یک کاسه تخمه هم کنار دستتون بذارید.
من صبر میکنم! عجله نکنین! کاسه تخمه را نشکونید!
آمادهاین؟
برویم. جاتون خالی که جلسه هشتم مدرسه استادی 6، ویدئو پروژکتور سالن ترکید.
به سلامتی یک صدا ترکیدن داد و بعد هم دود کرد!
وا! بله بله! کلی باعث هضم تجربه بچههای مدرسه استادی 6 شد که با چنین بحرانهایی چطوری برخورد کنند.
و آنجا بود که بچههای مدرسه استادی 6 با آقای درخشان مسئول فنی تیم بیشتر از یک آشنا شدند. به قول آقای بهرام پور غزل تیز پا تیم بیشتر از یک. نمونه یک فرد بامسئولیت و وجدان کاری که احتمال خیلی زیاد آن روز خیلی از بچهها در دل خودشان آرزو کردند که بعدا در مجموعه خودشان فردی مثل آقای درخشان را داشته باشند.
آقای درخشان اول که سریع رفتند در قسمتی از سقف تا ویدئو پروژکتور را بررسی کنند. اما گویا زمان میبرد و مشکل فنی اساسی پیدا کرده بود.
آقای درخشان نمونه بارز اگر راه حل a جواب نداد سریع برو سراغ راه حل b و بعد c بودند. سریع پیش مدیر سالن رفتند و یک ویدئو پروژکتور دیگر گرفتند و آن را روی استیج سخنرانی قرار دادند.
حالا بعد از یک فضول بازی جانانه مطلب آخر که یکی از مهمترین مطالب هم برای مدرس شدن است میچسبد.
ساده سازی
آقای بهرام پور تاکید کردند که کار ما تولید محتوا نیست! بلکه بازتولید محتوا است.
چرا باید ساده سازی کنیم؟
دلیل اول. مغز راحتتر میپذیرد.
دلیل دوم. فرد آموزش را ادامه میدهد چون ساده است و درک میکند.
دلیل سوم. ساده سازی دلیل گاو بنفش شدن است. حتی اگر در حوزه و تخصص ما به اصطلاح دست هم زیاد باشد به دلیل ساده سازی مخاطب سراغ ما میآید.
دلیل چهارم. زمانی ما متخصص هستیم که بتوانیم پیچیدهترین مسئله را به سادهترین زبان ممکن بگوییم.
آلبرت انیشتین:
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی!
دلیل پنجم. ایجاد جذابیت.
دلیل ششم. فهم واقعی و کاربردی. هیچ کسی دوست ندارد که احمق به نظر برسد.
الگوی طراحی آموزشی
بهترین، قدرتمندترین، درجه یک ترین ساختار ممکن طراحی آموزشی
الگوی چی؟ چرا؟ چطور؟ خب؟ است.
زمانی که مخاطب به آموزش اتصال پیدا کرد باید به سادهترین شکل ممکن مسئله را تعریف کنیم. اهمیت موضوع را شفاف کنیم. روشهای کاربردی برای مسئله ارائه کنیم. نهایتا یک سری اقدام هم از مخاطب بخواهیم.
بیشتر بخوانیم
باید تا میتوانیم از یک سری ابزارک آموزشی ساده استفاده کنیم. اطلاعات را قشنگ دسته بندی کنیم. این طوری بهتر در ذهن میماند.
بازیهای مرتبط را چاشنی آموزش خود کنیم.
از این به بعد باید هر وسیلهای که دیدیم با خودمان بررسی کنیم چطوری به عنوان ابزراک سادهسازی محتوا آموزشی استفاده کنیم.
در این جلسه آقای بهرام پور جعبه ابزار آموزشی خود را نشان دادند که فوقالعاده خلاقانه بود. دوستان مدرسه استادی هم کلی ایده گرفتند.
همچنین، آقای بهرام پور دوستان مدرسه استادی 6 را دعوت به اقدام کردند. از آنها خواسته شد تا پنکه را به حیطه و تخصص خودشان ربط دهند.
خیلی از دوستان مثالهای خوبی زدند. کسب و کار مثل پنکه میماند. اولش کند است و بیصدا. کم کم وقتی روی تند میرود صدا و قدرت بیشتری پیدا میکند.
پایان جلسه هشتم مدرسه استادی 6
و نهایتا با اینکه سوسولی روانی ممنوع جلسه هشتم مدرسه استادی 6 رو به اتمام رسید. سوسولی روانی به قول یکی از دوستان مدرسه استادی 6 این است که مثل Ram پایین کامیوتر نباشیم که زود پر بشیم. اگر کسی ما رانقد کرد سریع گارد نگیریم و سوسولی روانی نداشته باشیم.
هر جا دیدیم چیزی سخت است، دقیقا همانجا فرصت برای درخشیدن است. چون خیلی ها همان جا است که جا میزنند.
کتاب عمومی این ماه بچههای مدرسه استادی 6، کتاب هفت عادت مردمان موثر است.
لینک تهیه کتاب
و در ضمن قول دادن به خداحافظی با کامل گرایی و شروع به اقدام اجایل کردن جلسه هشتم هم با کلی خاطره و آموزش به پایان رسید.