هیچ گزارشی نمیتواند آن اتمسفری که در دورههای مدرسه استادی حاکم میشود را به کسانی که در این دوره شرکت نکردهاند، منتقل کند، با این حال تلاش ما این است که با یک گزارش، شما دوستانی که «در مدرسه استادی 6» حضور ندارید را با خود همراه کنیم و سفری به «سرزمین استادی» داشته باشیم.
امروز، میخواهیم گزارش جلسه اول مدرسه استادی 6 را تقدیم حضور شما کنیم تا ببینیم در جلسه اول چهها گذشت چه اتفاقاتی عجیب و جالب انگیزی (!) افتاد و چه شد و چه نشد…!
وقتی از خودمان هم زودتر میآیند!
کدام دوره را دیدهاید که شرکتکنندگانش حتی قبل از پرسنل و کارکنان آن مجموعه به محل برگزاری سمینار یا کلاس بیایند؟
بله همانطور که همیشه این اتفاق افتاده، شرکتکنندگان دوره مدرسه استادی 6 از ساعتهای ابتدایی روز پنجشنبه، 24 بهمنماه 1396 کیفهایشان را به ترتیب پشت سر هم قرار دادهاند تا منظم و مرتب از همین جلسه اول وارد سالن شوند، از ساعت 6 صبح پنجشنبه! «بیشتر از یک نفریها» همیشه همینطورند!
کارکنان مجموعه بیشتر از یک هم یکی یکی از همین ساعت وارد سالن شدند. البته آنها روز گذشته (چهارشنبه 23 بهمنماه) هم به سالن آمده بودند و طبق چک لیست، تمام موضوعات را بررسی کردند. آنها صندلیها، چینش سالن، تجهیزات صدا و نور، خوراکیها و حتی پشت صحنه را به دقت بررسی کردند تا نکتهای جا نماند.
همزمان با آنها افراد دیگری در محل مجموعه بیشتر از یک نفر، مشغول آمادهسازی جزوهها، کارت سینهها، کارت ناهار، کارت عکس و دیگر وسایل هستند.
حتی به کرونا هم فکر کردیم؛ چون «بیشتر از یک نفر» هستیم!
بچههای بیشتر از یک، حتی به «ویروس کرونا» هم فکر کردند! آنها یک جزوه راهنمای جمع و جور و کوچک آماده کردند و از شرکتکنندگان خواستند تا حد امکان از دست دادن یا روبوسی با هم خودداری کنند!
(جزوه مربوط به کرونا رو از اینجا میتوانید بخوانید)
در یکی از دیوارهای سالن، یک بنر بسیار بزرگ هم نصب شده بود که یک نقشه ایران روی آن، رخ مینمایاند.
عنوان بنر این بود: «از کجای ایران آمدهای؟»
هرکسی روی این بنر، یک یادگاری با امضای شخصی خودش نوشت که ملاحظه میکنید:
پس از حضور و غیاب و انجام کارهای اولیه، شرکتکنندگان با تشریفات عالی وارد سالن شدند. آنها ابتدا به صرف صبحانهای مختصر و مفید دعوت شدند. سپس بعد از اندکی نشستن، از ساعت 8 و نیم صبح، آماده حضور «پیام بهرام پور»، مدرس و سخنران اصلی «دوره استادی 6» شدند.
وقتی پیام بهرام پور جراح میشود!!!
پیام بهرام پور مثل همیشه، با یک شگفتی بزرگ در میان تشویق شدید حضار، وارد سالن شد.
همانطور که مشخص است، آقای بهرام پور این بار با لباس جراحی سمینار را آغاز کرد!!!
او در این ماجرا تعریف میکند که چرا با دو جمله، جلسه اول مدرسه استادی 6 را شروع کرد:
«همه نگرانن از کرونا نمیرن! ولی مگه زندگی کردن رو بلدند؟»
«ما مسیرهای عصبی جامعه رو جراحی میکنیم و به افراد جامعه کمک میکنیم که مسیر عصبیشون برای بهتر زندگی و کار کردن ساخته بشه»!
موافقید کمی از محتوای «جلسه اول مدرسه استادی 6» هم باخبر شویم؟
تا اینجا در مورد حواشی جلسه اول مدرسه استادی 6 صحبت کردیم. برویم ببینیم پیام بهرام پور چه مطالبی را آماده کرده بود تا به دوستان یاد بدهد. بسیار خب! من به شما می گویم…
برای 7 مورد، همه با هم شکرگزاری کردیم…
پیش از آغاز کلاس، حسین مرادی، متخصص مدیتیشن، تمریناتی آرامش بخش و ومتمرکز کننده با خود به همراه آورده بود:
بعد از توضیحات اولیه پیام بهرام پور، دوستان مشغول نوشتن 7 مورد شکرگزاری شدند. شکرگزاری علاوه بر اینکه حال ما را خوب میکند، باعث میشود نگاهمان به زندگی تغییر کند و چیزهایی که همیشه نمیبینیم را ببینیم و شکرگزارش باشیم.
بین خودمان بماند، در همین فاصله هم آقای بهرام پور رفت، لباس جراحیاش را عوض کرد و کت و شلوار خودش را به سرعت پوشید و به سالن برگشت!
پیش نیاز دوره، خودش یک گاو بنفشه!
پیام بهرام پور، بعد از اینکه قوانین دوره (که اتفاقاً قوانین نمادین نیست و کاملاً باید اجرا شود چون بیشتر از یک نفریم را یادآوری کرد، در مورد «بسته پیش نیازی» که به «شرکتکنندگان مدرسه استادی 6» داده شده بود توضیح داد.
بسته پیش نیاز دوره استادی بستهای است که در آماده شدن شرکتکنندگان برای دوره، میتواند تأثیر زیادی بگذارد.
بستهای که اغلب قریب به اتفاق دورههای دیگر، از آن بی بهرهاند و به اهمیت آن، واقف نیستند.
جمله طلایی:
اگر میخواهی «استاد خوبی» شوی، همیشه «شاگرد خوبی» باش…
چندتا اشتباه که همین اول باید گفت!
پیام بهرام پور در جلسه اول مدرسه استادی 6 بیشتر از همه به دنبال تغییر دیدگاههای سنتی و طرز فکر ثابت شرکتکنندگان بود. او بعد از اینکه از سیستم «RAS» مغز گفت و مثال زد، به سراغ چند اشتباه رفت که اگر بچههای استادی، از انجامش جلوگیری کنند، حتماً نتیجه بهتری از دوره خواهند گرفت. از جمله این سه اشتباه:
اشتباه اول: اینکه فقط دنبال مطالب جدید باشیم!
خیلی مواقع مرور مطالب قدیمی و تثبیت آنها در مغز، نتایج بهتری به ما میدهد!
اشتباه دوم: انباشت شدید اطلاعات و محتوا در مغز!
«فردی که خیلی زیاد میداند» موفقتر است یا فردی که «خیلی زیاد» به اندک دانستههایش عمل میکند؟
بدون تردید فرد دوم. عالم بی عمل، مثل زنبور بی عسل است…
اشتباه سوم: آیا توانا بود هرکه دانا بود؟
شاید بد نباشد این شعر فردوسی را به این شکل تغییر دهیم:
«توانا بود هرکه تمرین کند…»
همانطور که گفتیم، اگر به اندازه صدها دانشمند بدانید اما از آنها هیچ استفادهای نکنید، فایدهای ندارد. به قول معروف، «تکرار و تمرین کردن، مادر مهارتها هستند.»
جمله طلایی بعدی:
وقتی اصطلاح جدیدی یاد میگیرید، ساختار مغزتان تغییر میکند و ممکن است 10 سال بعد، در حل مسئلهای به شما کمک کند…
چرا نباید از شکستها بترسیم؟
جلسه اول مدرسه استادی 6 شامل یک بخش انگیزشی مهم هم بود. اینکه چرا نباید از شکستها بترسیم، چطور از شکست خوردن نترسیم و چطور وقتی شکست خوردیم، دوباره از جا بلند شویم. حتماً شما هم خیلی وقتها دچار شکست شدید و دوست داشتید دوباره بلند شوید نه؟
چیزی که همه جا کاربرد دارد: ادراک!
یکی از کلیدیترین مباحث جلسه اول مدرسه استادی 6، بحث ادراک بود.
راستش را بخواهید، این مبحث آنقدر عمیق است که نمیشود در این گزارش آن را روی کاغذ آورد؛ اما همینقدر بدانید که «مبحث ادراک» به شما کمک میکند از بسیاری از تعارضات درونی و بیرونی، نجات پیدا کنید و زندگی با کیفیتتری را تجربه کنید. از دیگران کمتر ناراحت شوید، دیگران از شما کمتر ناراحت شوند، تعارضاتتان را حل کنید و مسائلی که با آنها روبرو میشوید را از پیش رو بردارید.
ادراک مبحث گستردهای بود و برای همین وقت زیادی از جلسه اول مدرسه استادی 6 را به خودش اختصاص داد؛ اما همه اذعان داشتند که «ارزشش را داشت…»
ادراک نه تنها میتواند در مسیر استادی به دوستان کمک کند، بلکه در سرتاسر زندگی و در برابر هر مسئلهای که با آن مواجه میشوند، میتواند به درک بهتر و حل بهتر مسئله به آنها کمک کند.
اما اگر بخواهم در این زمینه کمی راهنماییتان کنم، به شما توصیه میکنم این ماجرا را بخوانید: ادراک چیست؟
سختترین کار در آموزش چیست؟
این جمله طلایی را از پیام بهرام پور به یادگار داشته باشید.
دوره استادی، دورهای است که به انسانها، میفهماند چقدر نیروی بالقوه در آنها جمع شده و بسیاری از افراد، هرگز این نیرو را نه میشناسند و نه بالفعلشان میکنند…
شما هم دوست دارید نیروهای درونی و بالقوه خودتان را بشناسید و کشف کنید؟
(اشتباه نکنید! دوره استادی هرگز به روش قانون جذب و یا به صورت رؤیایی به شما چیزی یاد نمیدهد. همه چیز بر پایه واقعیتهای جامعه و تواناییهای واقعی ماست.)
پذیرایی ناهار و میان وعدههای خوشمزه!
هر جلسه مدرسه استادی، مطالب آنقدر عمیق است که احتمالاً شرکتکنندگان حس میکنند فشار زیادی به مغزشان وارد میشود!
البته که این یک «آزارِ دلپذیر» است. برای رفع خستگی و سنگینی درسها، روشهای خوبی تدارک دیدهایم.
میان وعدههای خوشمزه و جذاب و ناهار عالی.
هر جلسه استادی دو میان وعده و یک وعده ناهار به شرکتکنندگان داده میشود.
برای تایم صبح، یک وعده کیک با نسکافه یا چای و برای میان وعده بعدازظهر هم «میوههای مقوی» در نظر گرفته شده بود.
ناهار هم یک چلوجوجه جذاب و داغ!
مهمان جلسه اول مدرسه استادی 6 چه کسی بود؟
جلسه اول مدرسه استادی 6 یک مهمان ویژه هم داشت. مهرداد کیمیارودی.
مهرداد کیمیارودی در دو سه سال اخیر، چالشهای مختلفی را تجربه کرد و خوشبختانه اکنون به ثباتی نسبی دست یافته است.
او پس از شرکت در دوره مدرسه استادی 4، در حالی که در حال آمادهسازی خودش برای گسترش فعالیتها بود، ناگهان با یک چالش احساسی و غم انگیز که برای همسرش اتفاق افتاده بود، روبرو شد. (درگذشت مادر). چالشی که ماهها او و همسرش را درگیر کرده بود.
او از تجربههایش در این زمینه گفت. اینکه مدتی نتوانسته بوده با این چالش کنار بیاید ولی سرانجام توانسته و تصمیم خودش را گرفته که چگونه میتواند دوباره بلند شود.
او هم اکنون در زمینه کوچینگ فعالیت میکند. مدارک معتبری در این زمینه دریافت کرده و دورههای متفاوتی را گذرانده است. گفتگوی پیام بهرام پور با مهرداد کیمیارودی، یک گفتگوی جالب و پر از «هضم تجربه» از آب درآمد.
پایان جلسه اول تازه آغاز یک راه است!
جلسه اول دوره مدرسه استادی در حالی به پایان رسید که با وجود توضیحات کامل ایشان، همچنان سوالاتی در ذهن مخاطبین وجود داشت. به همین خاطر پیام بهرام پور تا حدود یک ساعت پس از جلسه، پذیرای تعداد بسیار زیادی از شرکتکنندگان بود که بتوانند سوالاتشان را بپرسند.
البته تیم بیشتر از یک نفر، به همین اکتفا نمیکند. ما فرمهایی آماده کردهایم که هرکدام از بچهها میتوانند هر سؤالی که دارند بپرسند. ضمن اینکه آنها میتوانند در برگههای نظرسنجیشان، دغدغههایشان را بنویسند. مطمئناً این فرمها اهمیت زیادی دارد و تک تک آنها توسط شخص آقای بهرام پور و تیم بیشتر از یک نفر، خوانده میشود. برای همین هم هست که «هر دوره استادی» بدون تردید از دورههای بعدی باکیفیتتر و کاملتر و کم نقص تر میشود.
تا جلسه بعدی که قرار است جمعه 25 بهمنماه برگزار شود، استادان آینده محل سالن را ترک کنند تا بعد از یک استراحت جانانه، فردا دوباره دور هم جمع شوند برای یادگیری، برای رشد و برای لذت از آموزش…
این هم یک عکس فوق العاده از مدرسه استادی 6 که مسئولیت تیم بیشتر از یک نفر را در قبال آنها صد چندان میکند…