چطور از مشتریان ناراضی خود ناراحت نشویم؟
رادیو سخنرانی – برنامه 5 – چطور از مشتریان ناراضی خود ناراحت نشویم؟ ، بسیاری از ما، از ضرورت فن بیان در ارتباط با مشتری آگاهی داریم اما یک مشکل بزرگ داریم:
این که چطور اجازه ندهیم مشتریان ناراضی و بدرفتار روحیه و انگیزه و حوصله ما را از بین نبرند تا بتوانیم ارتباط بسیار خوبی با مشتریان داشته باشیم.
در این فایل صوتی به شما خواهم گفت که چگونه با چند ترفند ساده روحیه و انگیزه خود را در ارتباط با مشتری از دست ندهیم!
با توجه به فایل قبلی رادیو سخنرانی یعنی : فن بیان در ارتباط با مشتری، متوجه این موضوع شدم که بسیاری از دوستان تلاش می کنند که مطالب را اجرا کنند اما ارتباط با مشتریان بد رفتار و اصطلاحاً بد قلق! کار حوصله آنها را سر می برد و باعث بی انگیزگی آنها می شود.
در پنجمین برنامه رادیو سخنرانی، 4 ترفند کاربردی برای ایجاد انگیزه و روحیه در ارتباط با مشتری خواهم گفت
رادیو سخنرانی رایگان است و رایگان خواهد ماند، با این شرط که شما حداقل آن را با یک نفر دیگر به اشتراک بگذارید.
شما میتوانید فایل صوتی برنامه پنجم با موضوع ایجاد انگیزه در ارتباط با مشتری را از لینک پایین دانلود کنید:
دانلود رادیو سخنرانی قسمت پنجم
برای دانلود مشکل دارید؟ از اینجا دانلود کنید
اما متن رادیو سخنرانی قسمت پنجم ، چطور از مشتریان خود ناراحت نشویم؟
سلام دارم به شما کاربران عزیز وبسایت آموزش سخنرانی و فن بیان. من محمدپیام بهرامپور هستم و شما به پنجمین فایل از مجموعه برنامههای رادیو سخنرانی گوش می دهید.
پیش از هرچیز اجازه دهید من یک اصل را درمورد رادیو سخنرانی به شما یادآوری کنم،رادیو سخنرانی رایگان است و رایگان خواهد ماند فقط از شما یک خواهش دارم لطفا ً دست کم با یک نفر این فایلها را به اشتراک بگذارید.
میتوانید در شبکه های اجتماعی آنها رابه اشتراک بگذارید یا با یکی از دوستانتان یا هر فرد دیگری که با او راحت هستید و فکر می کنید این فایلها برایش مفید است این فایل یا یکی از این فایلها را به اشتراک بگذارید.
دوستان عزیز، در فایل قبلی رادیو سخنرانی یعنی برنامه ی چهارم ما در رابطه با فنبیان در ارتباط با مشتری صحبت کردیم که البته فقط مربوط به فنبیان نبود و نکات زیادی را دررابطه با این موضوع صحبت کردیم.
اما موضوعی که من دیدم و به نظرم خیلی مهم آمد از ایمیل های شما دوستان و البته در چند جلسه مشاورهای که من با مجموعه هایی مختلف داشتم این موضوع برای من خیلی عجیب بود که دوستان می گفتند
«ما حوصله یا انگیزهی کار با مشتریان را نداریم و این حرف های شما را قبول داریم اما واقعاً خسته می شویم وقتی روزانه بیش از سی یاا چهل تماس پر از اضطراب و تنش داریم یا مراجعین خیلی زیادی داریم که با اخلاق بسیار بد به سراغ ما می آیند و روز ما را خراب می کنند.»
دوره غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
من این موضوع را در یکی از کارگاههای خودم به صورت بسیار کامل ارائه کردم و اینجا قصد دارم چند نکته از آن مطالب را ارائه کنم.
نداشتن توقع
موضوع اول این است که ما نباید توقع داشته باشیم ، شما وقتیکه از یک نفر توقع ندارید کارتان خیلی ساده میشود ، مثلاً فرض کنید از دانشآموزی که ضعیفترین دانشآموزش است هیچ وقت توقع ندارد که نمرهی بیست بیاورد بنابراین زمانی که آن فرد نمرهی ده یا دوازده یا نمرهی پایینی میآورد اصلاً برایش عجیب نیست .
اما وقتیکه ازدانشآموزی توقع دارد مثلاً دانشآموز اول خودش، او اگر نمرهی کمی بیاورد معلم به شدت از دستش ناراحت میشود اما در حالت اول چون توقعی وجود ندارد خوب این مشکل تا حد زیادی حل میشود.
بنابراین من هم پیشنهاد میکنم که شما توقعتان را از مشتری پایین بیاورید. البته من این را برای معلمان عزیز نگفتم. نه معلمان چون کارشان با دانشآموزان ارتباط دارد باید توقع داشته باشند و به رشد کمک کنند.
اما مشتریان چون در دست مجموعه نیستند و تربیت آنها به عهده ی فروشنده نیست بنابراین این وظیفهی ما نیست که بگوییم با مشتریان باید ارتباط خوبی داشته باشند نه ما باید توقع خود را پایین بیاوریم که حتی اگر برداشت و برخورد بدی هم شد خیلی ناراحت نشویم.
البته این به این معنی نیست که نسبت به مشتریان خود بیتفاوت باشیم ، نه نگران باشیم و کارشان را راه بیاندازیم اما توقعی نداشته باشیم.
واقعاً حق همیشه با مشتری است؟
موضوع دوم که متأسفانه درکشور ما کمی بدجا افتاده عبارت "همیشه حق با مشتری است " است ، واقعاً آیا همیشه حق با مشتری است؟ مطمئناً خیر اینطور نیست. اما این عبارت زمانی استفاده میشود که ما میخواهیم بگوییم درست است ممکن است که حتی حق هم با مشتری نباشد و در یک مراجعه کاملاً واضح است که مشتری خود یک خرابکاری کرده است و میخواهد به گردن ما بیاندازد.
اما دقت کنید اگر ما نپذیریم و حق ر ا به مشتری ندهیم چه اتفاقی می افتد؟ آیا مشتری قبول میکند که حق با او نیست؟ نه مطمئناً تنش های زیادی شکل میگیرد و باعث میشود که اعصاب ما بیشتر خرد شود و البته آن مشتری به نفرات بسیار زیادی شاید دست کم به بیست نفر اعلام کند که آن مجموعه ، مجموعهی بدی است ، ارتباط بدی دارد و خیلی موضوعات دیگر و باید دقت کنیم که نوع برخورد ما به گونهای باشد که همیشه حس کند حق با خودش است.
البته یک مشتری داریم که واقعاً دردسرزا هستند آنها را باید از لیست مشتریان خودمان حذف کنیم با روشهایی که خیلی مفصل است وو اصلاً راجع به حیطهی کاری ما نیست و صحبت ما با مشتریانی است که ارزش مشتری بودن را دارند.
پس دقت کنید نکته ی دوم این بود ؛ واقعاً ممکن است که حق با مشتری نباشد اما به خاطر اینکه تنشها را کاهش دهیم مشتریان راضی بیشتری داشته باشیم این کار را میکنیم که در حقیقت آنها بپذیرند که حق با آنها است و بیشتر کار تبلیغ ما را انجام دهند .
استراحت های کوتاه
اما موضوع بعدی که واقعاٌ من اعتقاد دارم که معجزه میکند استراحت های کوتاه است .
شما زمانهایی را اختصاص دهید که یک استراحت جزئی داشته باشید. من منظورم این نیست که شما یک فرصتی را وسط کار قرارر دهید و بیست دقیقه بیرون بروید قدم بزنی، غذا بخورید و یک چرت مختصری بزنید بعد اگر حالتان سرجایش آمد برگردید و کارتان را ادامه دهید خیر منظور من این نیست ، منظور من استراحتهایی درحد سی ثانیه است
یک دقیقه یا سی ثانیه به همکارانتان بسپارید و بگویید من میخواهم فقط یک قدم بزنم و یک لحظه دوربشوید از محیط کار ، یک دقیقه از اتاق بیرون بروید کمی حرکات کششی انجام دهید ، تنفس عیمق داشته باشید و با انرژی به محیط کارتان برگردید.
حتی گاهی اوقات این فرصت هم وجود ندارد و شما اصلاً نمیتوانید لحظهای از محیط کارتان فاصله بگیرید که البته این موارد خیلی کم است اما من برای این دوستان پیشنهاد میکنم فقط یک لحظه حالت بدنشان را عوض کنند ، یک لحظه بلند شوند ، نفس عمیقی بکشند ، یک حرکت کششی خیلی مختصری انجام دهند و بعد سرکارشان برگردنند .
المانهای جزئی
و مورد بعدی که آخرین مورد است که میخواهم به شما دوستان عزیز بگویم این است که یک سری المانهای جزئی و کوچکی در دفتر کارتان داشته باشید که وقتی به آنها نگاه میکنید کمی انگیزه و روحیه میگیرید ، اگر فردی است که خیلی دوستش دارید حتماً عکسش را جلوی خودتان قرار دهید ، این باعث میشود که خستگیتان برطرف شود.
الآن دقیقاً جلوی میز کار من چند تصویر از عکسهایی که من و همسرم به مسافرت رفتیم وجود دارد و واقعاً زمانی که من خستهه میشوم یک نگاهی میاندازم به آن تصویری که آنجا است ، به آن سفرهایی که رفتیم و واقعاً حال من را عوض میکند و با قدرت میتوانم به کارخودم برگردم.
من لزوماً نمیگویم که از یک عکس استفاده کنید ، میشود روشهای مختلفی را داشت . مثلاً یک عروسک کوچک میتواند این کار را انجام دهد. یک المانی که باعث خندهی شما شود ، یا پیشنهاد میکنم حتماً از دوستانتان بخواهید برایتان لطیفههای جالب بفرستند و وقتیکه خسته شدید آنها را یک مروری کنید حالتان حتماً عوض میشود.
دوستان من، حتی یک لبخند کوچک هم میتواند خیلی روی انگیزهی شما تأثیر داشته باشد و حال و هوای شما را عوض کند.
راههای بسیار زیادی وجود دارد که میشود مفصلاً راجع به آنها صحبت کرد و من در کارگاه های خود حتی در حدود نیم ساعت و گاهی اوقات هم بیشتر هم راجع به این موضوع میگویم، اینکه چطور با انگیزه صحبت کنیم ، خسته نشویم و در آخر زمان کاری با خستگی محل کار را ترک نکنیم بلکه حس کنیم یک کار پر انرژی را انجام دادیم و الان انرژی دارید که برگردید سرکارخودمان.
امیدوارم که این چهار نکته به شما کمک کرده باشد .
یک اینکه توقع نداشته باشیم از مشتریان
دوم اینکه درست است همیشه حق با مشتری نیست اما ما حق را به آنها میدهیم که تنشها کمتر شود
سوم اینکه استراحتکهای کوتاه داشته باشیم
و چهارم ، المانهای جرئی است که حال ما را عوض میکند .
با این چند مورد ما شاید بتوانیم خیلی خیلی حال و هوایمان را عوض کنیم و اصطلاحاً این بیانگیزگی یا بی حوصلگی درارتباط با مشتری را تا اندازهی زیادی کاهش دهید.
از توجه شما دوستان گرامی بی نهایت ممنونم و امیدوارم که هرجا که هستید پیروز و موفق باشید.
فقط یادتان نرود رادیو سخنرانی رایگان است و رایگان خواهد بود به شرط اینکه دست کم با یک نفر به اشتراک بگذارید.