پاراگراف بالا، عنوان سوال جذابی بود که یکی از کاربران سایت از ما پرسیده بود. (لینک سوال) مطمئن هستم که این سوال، میتواند سوال بسیاری از کاربران سایت بیشتر از یک نفر باشد. در حقیقت گیجی و سردرگمی، جزء جدانشدنی زندگی ماست. خیلی از ما دهها ایده طلایی در ذهن داریم و ایدهپرداز خوبی هستیم، اما نمیدانیم کدام را دنبال کنیم و در نهایت بسیاری از ما، برای اینکه از این دغدغه فکری رها شویم، ایدهها را رها میکنیم و سرانجام در به دایره امن خودمان پناه میبریم!
اما خب اینجوری که چیزی تغییر نمیکند. درست است؟
من، سروش صفدریان، مدرس مهارتهای فردی به صورت تصویری به سوال این دوست عزیز، ( چطور از بین ایده ها یکی را انتخاب کنیم؟ ) پاسخ دادم که میتوانید آن را ببینید و با ادامه مقاله هم همراه باشید.
نکته: اگر شما هم دوست دارید سوالهایتان را از مدرسین ما بپرسید، کافی است روی «سوال های من» کلیک کنید و در صفحه سوالها، سوالتان را بپرسید. همچنین برای دیدن قسمتهای قبل، روی «همه قسمتهای یک سوال از بیشتر از یک» کلیک کنید. حتما سوالات ذهن شما هم در بین این سوالات هست!
توصیههای من، برای کسانی که انتخاب ایده برایشان سخت است، سردرگمی در انتخاب شغل دارند، سردرگمی در انتخاب ایده دارند و میخواهند بهترین ایده را انتخاب کنند:
توصیه اول: ترس از شکست داری؟
نکته اول این است که خیلی از ما به دلیل ترس از شکست به سراغ اجرایی کردن ایدههایمان نمیرویم. اما من به شما نکته جالبی میگویم.
اگر به دلیل ترس از شکست، هیچ کاری نکنید، شانس موفقیت شما صفر است. اما اگر به سمت اجرای یکی از ایدههایتان بروید، شانس موفقیت شما 50 درصد میشود.
بهتر است همیشه این شعر سعدی را زمزمه کنیم که :
«به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم…»
از شکست میترسید؟ حتما این مقاله را بخوانید:
توصیه دوم: ارزشهایت چیست؟
یکی از مهمترین نکاتی که اغلب افراد به آن توجه نمیکنند، ارزشهای زندگی است. پیام بهرام پور به خوبی در کتاب «مهندسی آرزوها» از مبحثی به اسم ارزشها سخن گفته.
یک کوهنورد را در نظر بگیرید. اگر این کوهنورد فقط قصدش فتح قله باشد و به هر دلیلی به این هدف نرسد، حال دلش خوب نیست. احساس ناکامی میکند. اما اگر هدفش لذت بردن از کوهپیمایی و کوهنوردی باشد و از لحظه لحظه مسیر لذت ببرد، حتی اگر به قله هم نرسد، احساس ناکامی نمیکند. چون او با ارزشهایش زندگی کرده. در مقاله «چطور با ارزشهایمان زندگی کنیم»، سعید عباسی این موضوع را بیشتر بررسی کرده است. حتما بخوانید!
توصیه سوم: علاقههایت چیست؟
وقتی کارهای مورد علاقهمان را انجام دهیم، کمتر دچار بی انگیزگی میشویم. توصیه من به شما این است که ببینید از بین این چندین ایده،واقعا به کدام یک بیشتر علاقه دارید و کدامیک همراستا با ارزشهای زندگیتان است. کمی فکر کنید، جوانب مختلف هریک را بررسی کنید و ببینید وقتی کدام را پیگیری کنید، بیشتر حالتان خوب میشود همین کنکاش ساده میتواند به شما کمک کند مسیر را بهتر انتخاب کنید.
صحبت از انگیزه به میان آوردم. برای اینکه یاد بگیری چگونه همیشه پرانگیزه باشید،
توصیه چهارم: جدول T را فراموش نکن!
یک جدول مثل شکل پایین بکشید. مزایا و معایب یک تصمیم را بنویسید. نوشتن این مورد خیلی مهم هست و به اینکه در ذهنتان هست بسنده نکنید!! با این کار می توانیم ارزش گذاری بیشتری روی تصمیممانن بگذاریم. بعد از اینکه نوشتیم شروع میکنیم به هرکدام نمره میدهیم و در آخر میتوانیم بهتر تصمیم بگیریم.
این جدول میتواند به شکل فهرستی از نکات مثبت و منفیای باشد که حول یک انتخاب مشخص وجود دارد. با ترسیم چنین جدولی اطمینان پیدا میکنید جنبههای مثبت و منفی هر تصمیم یا جهتگیری را در نظر گرفتهاید.
در شکل دیگر این جدول، دو انتخاب ممکن با هر یک از نکات، استدلالها و اثرات مثبت آن فهرست میشود.
فرض کنید قرار است برای سپردن تبلیغات کسب وکارتان به بیرون از شرکت یا انجام آن توسط خودتان یکی را انتخاب کنید.
توصیه پنجم: ناامید نشو، خیلیها دیر شروع کردهاند
مطمئناً خیلی از شمایی که مشغول خواندن این متن هستید، پیش خود گفتهاید «دیگر از من گذشته» و مثلاً جوان نیستم!
به این فکر کنید که خیلی از افراد از سنین بالا شروع به موفق شدن کردهاند. اصلا نگران سن و سالتان نباشید. به سم والتون (صاحب برند والتون که در 32 سالگی تازه کارآفرینی را شروع کرد)، کلنل ساندرز (صاحب شرکت کنتاکی که در 40 سالگی شروع کرد) و همین جف بزوس خودمان (که در 31 سالگی، آمازون را پایه ریزی کرد) (!) نگاه کنید!
شما هم دست کمی از آنها ندارید. اصلا حتی اگر هیچ نمونهای هم در سن خودتان برای کارآفرینی پیدا نکردید، چرا خودتان تبدیل به یک نمونه نشوید؟
توصیه ششم: از گوشهها شروع کن!
بعضیوقتها لازم نیست خیلی هم بزرگ فکر کنید. از گوشهای از بازار شروع کنید به کار کردن و کمکم کسب وکارتان را گسترش دهید. الان لازم نیست به این فکر کنید که شرکتتان به یک شرکت بین المللی تبدیل شده.
جالب است بدانید برایان تریسی، سخنران مشهور، با مبحث مدیریت زمان شروع کرد و کم کم حوزه تدریس و آموزشهایش را به توسعه فردی، سبک زندگی و بسیاری از حوزههای دیگر گسترش داد.
پیام بهرام پور خودمان، از فن بیان شروع کرد و اکنون در حوزههای زیادی مثل سخنرانی، سبک زندگی، مهارتهای مختلف ارتباطی و حتی کسب و کار آموزش میدهد.
بنابراین از جایی که علاقه زیادی به آن حوزه دارید آغاز کنید. نترسید… اگر هم شکست خوردید، کلی چیز یاد گرفتهاید. اما به این فکر کنید که شروع نکنید. طبیعتاً شانس شما برای موفقیت صفر است!
و در آخر بار دیگر این شعر سعدی را زمزمه میکنیم که:
«به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم…»
مهارت تصمیمگیری را حرفهای یاد بگیرید
ما در طول روز صدها تصمیم کوچک و بزرگ میگیریم. از کارهای کوچک مثل نوشیدن آب تا کارهای بزرگ مثل ازدواج یا راه اندازی کسب و کار! از خریدن یک وسیله تا جا به جایی منزل و از قطع یک رابطه تا برقراری رابطهای تازه…
اگر دوست دارید تصمیمگیری را به صورت کاملاً عملی، کاربردی و حرفهای یاد بگیرید، روی قدرت تصمیمگیری کلیک کنید!
قبل از تهیه این محصول، این فیلم کوتاه که بخشی از محصول هست را ببینید (تعجب کردید که چرا پیام بهرام پور، با پیژامه در حال سخنرانی است؟ این هم دلایل خاص خودش را دارد! )