نیروی بیرونی و نیروی درونی چیست و چرا می تواند در زندگی ما مؤثر باشد؟
بارها و بارها شنیده ایم که فلانی نگذاشت کارهایم انجام دهم.
فلانی اجازه نداد، من موفق شوم.
اگر در فلان شرکت وارد می شدم تا حالا برای خود کسی شده بودم.
فلانی با رفتارهائی که با من داشت، جلوی پیشرفت من را گرفت.
و هزاران هزار جمله از این جملات. شما نیز مثل من باید بارها از این جملات شنیده باشید.
و هر یک می خواهیم تقصیر شکست ها و ناموفقیت هایمان را به گردن دیگری بیندازیم.
اما براستی این چنین است، هیچ اختیاری ما از خودمان نداریم.
نیروهای بیرونی تماماً علت تمام شکست های ما هستند، یا خیر؟
اینها تماماً سئوالاتی است که ما در این مقاله بر آنیم به آنها پاسخ دهیم.
نیروی بیرونی چیست؟
نیرو یا عامل حرکت که از بیرون بر فرد یا جسم وارد می شود و باعث حرکت یا توقف آن می شود.
این نیروها می توانند، گفتار اطرافیان، رفتار اطرافیان، اجسام و دیگر اشیاء باشند.
این نیروها همگی در راستای اهداف خود عمل کرده و به اهداف و برنامه های فرد، هیچ گونه ارتباطی ندارند.
نیروی درونی چیست؟
نیروی درونی عبارت است از عامل حرکتی که در درون هر فرد، به وی انگیزه لازم برای حرکت، یا توقف در هر کجای مسیر را میدهد.
یا به عبارتی نیروی درونی انسان عبارت است از توانایی بس سازنده و خدادادی ذهن.
همه انسان های موفق دانسته یا ندانسته از این قدرت استفاده کرده اند ؛ زیرا موفقیت بدون آن حاصل نمی گردد.
جان کلام اینکه آنچه به شکل افکار و احساسات در ذهن خود جای می دهید متعاقبا در جهان شکل ملموس به خود می گیرد.
بنابراین باید این حقیقت اساسی را بپذیرید که وقتی افکارتان تغییر کند رویدادهای جهان برون شما نیز تغییر خواهد کرد.
فردا همان خواهد شد که امروز اندیشیده اید
این نیرو می تواند از نیروهای بیرونی الهام بگیرد، لکن به صورت مستقل عمل نموده و نهایتاً نتیجه این عامل، رفتار فرد را باعث می شود.
این نیروئی است که هیچ فرد یا شئی، نمی تواند بر آن تأثیر بگذارد، مگر آن که خود فرد یا شخص اجازه این کار را به آن فرد یا شئی خارجی بدهد.
چرا باید نیروی درونی را قویتر از نیروی بیرونی بدانیم؟
همانگونه که در بند قبل اعلام گردید، نیروی درونی بسیار قویتر و کارآمدتر از نیروی بیرونی می باشد،
بقول یکی از اساتید، این نیرو، همان باورهای ما است که می تواند ما را به سمت هدف خود راهنمائی و هدایت نماید و کلیه نیروهای و عوامل خارجی، تنها می توانند باشند، اما نمی توانند در سرنوشت هر فرد تأثیر گذار باشند.
بقول دکتر صاحبی، کلیه اعمال و رفتار ما، حاصل انتخاب های ما است و هر چه که هستیم، حاصل انتخاب های گذشته ما است،
اگر می خواهیم طور دیگری باشیم، باید انتخاب های دیگری داشته باشیم تا بتوانیم تغییراتی در زندگی خود بدست بیاوریم.
پس باید در درجه اول قبول نمائیم که نیروهای خارجی تنها می توانند به ما ایده داده و به ما مشاوره بدهند اما این ما هستیم که می توانیم در جهت اهداف آنها، قدم برداشته یا تنها به نظرات آنها گوش دهیم و این نظرات را در صورت عدم هماهنگی و همسو نبودن با اهدافمان، به فراموشی بسپاریم.
نیروهای درونی، که همان انگیزه داخلی ما هستند، ما در جهت رسیدن به اهداف عالی و والای ما هدایت و رهبری می نمایند.
مانند نیروی درونی هر مادر که هر چند که نیروهای بیرونی قویتر باشند، لکن، نیروی درونی مادر که همان شم مادری وی است،
چنان قوی است که در مقابل هر تهدیدی که برای فرزند وی پیش آید تا پای جان خود ایستادگی می نماید.
وقتی ارتباط بین دنیای بیرون و دنیای درون انسان را بیابید، آنگاه متوجه این مسئله خواهید شد که قدرت درون برای جذب هر چه می خواهید به شما تا چه اندازه، کمک و مساعدت می نماید به صورتی که پس از درخواست، آن شئی یا چیز از آن شما می شود.
راز همه قدرت ها و نیروها و همه دستاوردها در اندیشه و نگرش ذهنی انسان وجود دارد و توسط اندیشه او خلق می شود.
این بدان معناست که هرچه قدرت هست منشأ آن در درون انسان است و به طور کامل در کنترل و اختیار شماست.
این قدرت با به کار بردن اصول دقیق ایجاد می شود. به طور مشخص وقتی درک درستی از این قانون و قدرت درون داشته باشید و بتوانید فرآیندهای فکری خود را کنترل کنید، می توانید از آن در هر مورد و شرایطی استفاده کنید.
بیشتر مردم در دنیای بیرون زندگی می کنند، فقط عده کمی به دنیای درون وارد شده اند و این در حالی است که دنیای درون، دنیای بیرون را می سازد.
دنیای درون خلاق است و هر چه را در دنیای بیرون پیدا می کنید در دنیای درون خلق شده است.
دنیای درون، علت و دنیای بیرون، معلول است و برای اینکه معلول را تغییر بدهید باید علت را تغییر دهید.
شما بلافاصله متوجه می شوید که این ایده ای کاملاً جدید و متفاوت است. بیشتر مردم می خواهند با کار کردن روی نتیجه، نتیجه را تغییر دهند. اما متوجه نیستند که این کار شدنی نیست. برای از بین بردن ناهماهنگی و جذب خواسته ها باید علت را از میان برداریم و این علت تنها در دنیای درون انسان یافت می شود.
چطوری می توان نیروی درونی را در زندگی قویتر نمود؟
ابتدا باید بپذیرید که نیروی درونی بسیار قویتر و کارآمدتر از نیروی بیرونی است و به این گفته ایمان داشته باشید.
در مرحله بعد باید به سراغ عزت نفس و اعتماد به نفس خود بروید، زیرا که چنانچه، اعتماد به نفس و عزت نفس پائین داشته باشید، با کوچکترین سخن و حرف دیگران، میدان را خالی نموده و از هدف والای خود دست می کشید.
بعد از ایمان به خود، ایمان به خدای خوب، قادر و متعال و هستی بخش است،
چنانچه پس از اعتماد به نفس، ایمان خود را نیز به درجات بالا برسانید و به پرودگار خود، ایمان داشته باشید، می دانید که خدای مهربان، همیشه یک قدم جلوتر از شما قرار دارد و یک پله بالاتر رفته تا بتواند دستهای شما را گرفته و به پله های بالاتر هدایت و راهنمائی نماید.
بعد از عزت نفس و ایمان به خود و ایمان به پرودگار هستی بخش، نوبت به قانون فراوانی است.
در این قانون باید اعتقاد داشته باشید که در جهان به این عظمت، همیشه فراوانی وجود دارد و این باور غلط که هر چیزی اگر نجنبی، از دستت خواهد رفت،
هیچ ارزش واقعی ندارد و شما در همه زمانها و همه مکانها می توانید به هر چه می خواهید دست یابید.
دید مثبت، یکی دیگر از اعمالی است که باید انجام دهید تا بتوانید نیروی درون خود را بسیار قوی نمائید.
شما زمانی که به هر چیزی یا هر اتفاقی نگاهی می اندازید، باید جنبه های مثبت آن و اینکه آن چیز یا اتفاق چه نکات خوب و ارزشمندی برای شما می تواند به همراه داشته باشد، بنگرید.
مطمئناً پس از این نگاه خوب و با ارزش، جهان خود را زیباتر و بهتر به شما می نمایاند.
به مانند فردی است که پزشک به او پیشنهاد داد که سعی کند تمام اطراف خود را از اشیاء سبز رنگ پر کند و فرد بسیار هزینه نمود تا این اتفاق بیفتد، در صورتی که تنها لازم بود، که عینک خود را سبز رنگ نماید، تا تمام اشیاء و اطراف وی، سبز رنگ گردند.
سپس نوبت به افزایش سطح دانش و آگاهی می رسد که باید به نیروی درونی خود، همواره انرژی و غذای مناسب برسانید. این کار را نیز می توانید با مطالعه بیشتر، بررسی و تحقیق در خصوص اهداف خود، انجام دهید.
کار بعدی، دادن تلقینات مثبت به صورت روزانه به خود می باشد، هر چند که نیروی درونی شما، قوی باشد، باز هم نیازمند جملات خوب و تلقینات خوب و مثبت می باشد،
شما باید هر روز، چند جمله با خودتان صحبت کرده و تلقینات مثبت به کار ببرید.
تا اگر کمی انرژی نیروی درونی کاهش یافته، مجدداً با این تلقینات، آن انرژی به سطح مطلوب خود بازگردد.
و در پایان نیز باید عشق به خود و دیگران را به سطوح بالاتری ببرید و هر روز عشق به خودت و دیگران را بیشتر کن.
بدان که عشق دوای هر دردی است و نیروی عظیمی است که با نیروی درون تو می پیوندد و آن را بیدار می کند.
عشق مغناطیس عظیمی ایجاد می کند که خواسته های تو را جذب می کند.