رادیو سخنرانی24: گفت و گوی عاطفی-با دکتر علیرضا شیری
دکتر علیرضا شیری ، بدون شک یکی از بهترینهای حوزه روانشناسی، شخصیت شناسی و رواشناسی ازدواج است و در رادیو سخنرانی و فن بیان بهترین فرصت این است که با او در مورد گفت و گوی عاطفی صحبت کنیم.
این گفت و گوی 30 دقیقهای بین من و آقای دکتر علیرضا شیری که شماره 24 از مجموعه فایلهای رادیو سخنرانی بود، در ساعت 9:15 شب انجام شد و در مورد موضوعاتی بسیار کاربردی برای گفت و گوی عاطفی، نحوه صحبت با همسر و شریک عاطفی بیان شد که امیدوارم مورد توجه شما قرار بگیرد.
همچنین حتماً توصیه میکنم که به سایت دکتر شیری نیز سری بزنید.
در این گفت و گو آقای دکتر شیری لطف بزرگی به بنده داشتند که این نشان از بزرگی منش و عزت نفس بالای ایشان است و امیدوارم بتوانم محبتهای زیاد ایشان را جبران کنم.
برای دانلود کافیست اینجا کلیک کنید
متن گفت و گو با دکتر علیرضا شیری
سلام خدمت شما دوستان و عزیزان رادیو سخنرانی
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم با موضوع گفتگوی عاطفی
داستان از اینجا شروع شد.
زمانیکه من با یکی از مجموعههایی که بحث فنبیان در ارتباط با مشتری را به آنها آموزش میدادم، دیدم که آن کارمند خیلی خوب با مشتری ارتباط برقرار میکرد و هیچ مشکلی هم نداشت و تمام آن اصول احترام و بیان و … همه چیز را بخوبی رعایت میکرد.
اما وقتی موبایلش زنگ خورد و من متوجه شدم که همسرش هست، با یک لحن خیلی عجیب غریب و تندی با همسرش صحبت میکرد که الان سر کارم، بهت زنگ میزنم….!
با یک لحن خیلی تند که شاید این لحن برای همهی ما هم آشنا باشد و به نظرم آمد شاید لازم باشد اصلاً یک صحبتی داشته باشیم در رابطه با گفتگوی عاطفی و بیان در گفتگوی عاطفی.
و مطمئناً هیچکسی در این موضوع بهتر نیست از آقای دکتر علیرضا شیری که وقتشان را به ما دادند و خیلی خوشحالم که در خدمتشان هستم.
دکتر شیری: متشکرم.
بسم الله الرحمن الحیم. من هم از شما ممنونم خیلی زحمت کشیدید برای اینکه این جلسه را بتوانم من در خدمت شما باشم.
ببخشید چند ماه شما به من گفتید…پیگیر و منظم هستید و من نبودم ایران نبودم… من برای شنوندگان عزیز شما عرض کنم من 13سال هست تا امروز که آذر 93 هست مهارت ارتباطی تدریس کردم، کار کردم، مراجعه دیدم، مطب دارم.
خود به خود این ارتباط آنهایی که سراغ من میآیند رابطه عاطفی هست.
حالا شاید دلیلی که من مزاحم شما میشوم این هست که آن تجربهای که موجب میشود زندگی عاطفیه بقیه غنیتر باشد و من یاد گرفتم و انجام دادم و خیالم راحت هست و آن را برای شما میخواهم عرض کنم.
دوره غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
بهرامپور: مرسی. میتوانم خواهش کنم آقای دکتر یک مقدار بیشتر خودتان را معرفی کنید؟
دکتر شیری: من 40 سالم هست.
علیرضا شیری هستم.
دکترای طبم را در ایران گرفتم.
ادامهی تحصیلم در روانشناسی بوده رفتم در دانشگاه آکسفورد آموزش دیدم.
یک مجموعه دارم به نام خانهی توانگری که کار مطالعاتی میکنیم و از این بحثها… و خودم استاد دانشگاه هستم در روانشناسی بالینی مقطع ارشد.
من رواندرمانی و این چیزها درس میدهم.
سابقهی 13سالهی تدریس دانشگاهی دارم. همه هم روانشناسی نبوده چیزهای دیگری نیز درس دادم.
در مجموع سرمان در مطب بوده و با دانشجویان و در حوزهی درمان و بهداشت و گاهی اوقات هم در رسانه حضوری داشتم که بالاخره بتوانیم اگر چیزی یه درد میخورد عرض کنیم.
الان هم که این افتخار را دارم که بتوانم با رادیو سخنرانی بعضی چیزها را عرض کنم.
بهرامپور: مرسی. ممنونم از لطفتان. خب آقای دکتر شروع کنیم.
گفتگوی عاطفی اصلاً چی هست؟
دکتر شیری: اول در رابطه با خود گفتگو صحبت کنیم.
گفتگو چنانچه از اسمش هم برمیآید انتقال یک پیامی از ذهن من به زبان و بدنم و از زبان و بدنم به یک آدمی که مقابلم ایستاده و همچنین او ادراک کند از فیلترهای عصبی، فیلترهای کلامی عبور کند، یک پاسخی به من بدهدو این چرخه کامل شود.
به این میگویند گفتگو. بنابراین گفتگو چیزیست مانند پینگ پونگ نه مثل بوکس که هرکسی ضربهی خودش را بزند.
وقتی میگوییم گفتگوی عاطفی یعنی دو نفری که به همدیگر تعلق عاطفی دارند، نه منظورم مثلاً فرض کنید مادر و پسر… اینجوری نه.
منظورم یک خانم و آقایی هستند که عواطفی به همدیگر دارند، احساس تعلق خاطری دارند، بالاخره حسودیشان میشود که کسی دیگر به این نگاه چپ چپ بکند یا نگاه خوب خوب بکند!
و اینها میخواهند با همدیگر صحبت بکنند. این میشود گفتگوی عاطفی
شاید قشنگتر از گفتگوی عاطفی، چون گفتگوی عاطفی خیلی کلمهی nice هست.
بالاخره یکی، یکی را دوست داره میگوید که دلم برایت تنگ شده کاش اینجا بودی من یک اناری برای تو دانه میکردم! نه تو فکر بد کردی!
بهرامپور: بله بله قطعاً همینطوره
دکتر شیری: اناری برای تو دانه میکردم… من منظورم از گفتگوی عاطفی اینها نیست.
شاید من بیشتر نظرم در مورد discussion هست.
بحث عاطفی یا درگیری. یک چیزی هست که در ذهن من هست در ذهن تو نمیرود یا در ذهن او هست برای من درک نمیشود.
بعد اینجا میخواهیم یک کاریش بکنیم.
بالاخره من میخواهم حرفم را بزنم، نمیخواهم نگهش دارم در درونم که بعد شر شود و آدم عصبی و خشمگین یا تلخی بشوم.
بهرامپور: بله
دکتر شیری: و واقعاً برای من مهم هست که او حرفی را که من میزنم بشنود و هی من مجبور نشوم که بگویم منظور من این نبود، یک چیز دیگری میخواستم بگویم.
به همین خاطر هست که شاید ما باید به این مهارت مجهز شویم که اولاً کدام حرفمان را بزنیم و کدام را نزنیم، بعد هم ممکن است این حرفها را من به پری خانم بتوانم بزنم ولی شبنم خانم باشد نمیشود این حرفها را زد. این وسط باید شخصیت شناسی هم بلد باشیم.
من نمیخواهم خیلی وارد محتوا شوم یعنی روشن هست و همهی شنوندهها میدانند که کیستی آدمی که میخواهد یک پیامی را منتقل کند، یا کیستی آدمی که میخواهد یک پیامی را ادراک کند مهم است.
بهرامپور: بله
دکتر شیری: با این فرض که همهی ما به آن پایبند هستیم حالا شکل این باید چطوری باشد؟ شکل این گفتگوی یک مقدار تند عاطفی باید چطوری باشد؟
شاید مهمترین نکتهای که من در طی این سالهای کار بالینی یاد گرفتم این هست که زوجهای خوب با هم حرف میزنند، یعنی کمتر پیش میآید که حرف نزنند.
کمتر میگذارند به عهدهی اینکه از قیافهی طرف بفهمند چی شده، یا طرف از قیافهی آنها بفهمد چی شده است.
خیلی مهمه یعنی وقتی حرف هست جا برای تفسیر و از محل نگذاشتن من بفهمه یک چیزی هست و خودش باید بفهمه و … وقتی میشود حرف زد دیگر بازی را به این جاهای بیراهه نمیکشاند که اکثراً آدمها در آن نمیفهمند.
اکثراً دچار سو تفاهم میشوند.
خب حالا که حرف میزنند، چطوری حرف میزنند؟
چند تا اصل را رعایت میکنند تا آنجایی که من دیدم موفق عمل میکنند.
یکی اینکه اگر پنج تا مورد پیش آمده برای حرف زدن آن اولی را که اگر نزنند حناق میگیرند! آن را میگویند. دیگر بالاخره نمیآیند پتج تا را بریزند سر یارو
بهرامپور: بله
دکتر شیری: آن یکی را که مهمه میگویند حالا اگر با آن یکی به نتیجه نرسیدند شاید بعضی از این یکیها را خیلی مهم هستند، حل شود اگر گفته شود چهار تای دیگر هم میگویند.
پس گفتم یکی یکی میگویند
بهرامپور: بله
دکتر شیری: نکته دوم اینکه بعدی را که میخواهند بگویند از قاعدهی Fact, Feeling, Offer استفاده میکنند.
یعنی میگویند موضوع چیه. میگوید ببین من ساعت 7 منتظرت بودم، الان یک ربع به هشت هست. من الان 45 دقیقه هست جلوی پاساژ فلان منتظرت بودم. این اتفاقی که افتاده است.
بهرامپور: بله
دکتر شیری: اول این را میگوید
بهرامپور: Fact
دکتر شیری: بعد طرف و شنوندهها میگویند اینکه معلومه دیگه آدمی که 45دقیقه دیر آمده دیگر نمیتواند Fact مثلاً انسداد متروی صادقیه باشد که من میدانم. من چرا میگویم گفته شود، برای اینکه چیدمان کلامی کسی که میخواهد یک چیزی را حل بکند این هست.
Fact من این هست، این میخواهم حل شود.
بعد احساسش را میگوید. میگوید ببین من 45دقیقه منتظر شدم من واقعاً نگران شدم تو کجایی. یا اصلاً یکی Feeling این هست که من عصبی هستم که من را اینجا جلوی چهار تا آدم بیناموس اینجا ولم کردی!
ببین Feelingهای مختلف داریم. حالا چرا مختلف. برای اینکه اگر تو حس خودت را نگی طرف یک حس اشتباه را میرود درست کند. چون نمی اند چی را باید درست کند. حرفهایی که به تو میزند که حالت را خوب کند نه تنها حالت را خوب نمیکند، بلکه حالت را خراب میکند.
آخرش هم فکر میکنم در گفتگوهای زوجهای موفق تکلیف معلومه. ببین من این را میخواهم. مثلاً از این به بعد اگر داری دیر میآیی به من sms کن یا اینجا قرار نگذاریم، بعد از ظهر اینجوری نکنیم… یک چیزی بگو. یک سوالی بپرس. کجا بودی؟ یک چیزی را انجام بده که حل شود. میشود Fact, Feeling, Offer. مثال بزنم توی گفتگوی خوب هست.
سوم …
بهرامپور: ببخشید در این Offer یک سوال بپرسم. اینکه این پیشنهادی که داریم برای فرد چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
یک موقع خیلی کلی هست فکر میکنم این درست نباشد مثل دیگر دیر نیا. این خیلی کلی هست.
دکتر شیری: میتواند این هم باشد ولی خودمان هم میدانیم که دیگر دیر نیا، گفتنش با نگفتنش هم ارزش هست.
من فکر میکنم یک کم مشخصتر، آدرسدارتر باشد، یا اینکه من به نظرم میاید که دیگه جلوی پاساژ اندیشه قرار نگذاریم تو نظرت چیه؟
بهرامپور: درسته
دکتر شیری: یعنی حتی Offer را هم خودمان یک جوری تو دهنش میگذاریم. یا بستگی دارد با کی داریم صحبت میکنبم دیگر. خب در مورد کسی کهدوستش داریم مهم هست دیگر. باید خیلی حساستر باشیم.
بهرامپور: بله
احتمالاً این مقاله بدردتان می خورد: چگونه به شخصیت دیگران پی ببریم ؟
دکتر شیری: خب این خود Fact, Feeling, Offer خیلی خام هست. یک کم بخواهم پخته کنم لحن گفتگو هست.
ببینید من میگویم ما با کسی که دوستش داریم دیگر نباید کم مایهتر صحبت کنیم از مثلاً فلان رفیق نزدیکمان
بهرامپور: درسته
دکتر شیری: یک کسی چیزی گفت من خیلی خوشم آمد. میگفت با همسرتان طوری صحبت کنید که انگار بچهی همسایه در خانهی شما هست.
من اول گیج شدم که چه ربطی دارد. وقتی بچه همسایه در خانهی شما باشد یکسری بد و بیراهها را نمیگویید. به صورت خیلی محترمانه عزیزم میشه مثلاً آن سس را به من بدهی…
بهرامپور: لطف کنی…!
دکتر شیری: بعد دیدم جالبه. منظورش تأثیر Third person نفر سوم هست. نفر سوم میاید که ما یک کم اطو کشیده تر حرف بزنیم.
خیلی حال من بد میشود در رابطهی عاطفیم که وقتی خودم هستم هیچ شأن و جلال و جبروتی ندارم، جایگاهی ندارم. بعد یک غریبه میآید اینطور صحبت میکند.
یک جک بگویم… خوانندهها نمیگویند که این دکتر چرا اینطوریه؟!!!
بهرامپور: امیدوارم که چیزی….
دکتر شیری: حالا اگر فکرم بکنید میتوانید رزومهی من را بخوانید ببینید که زیاد آدم بیمنطقی نیستم.
بهرامپور: نه اصلاً
دکتر شیری: کسی رفت پنیر بخرد گفت: آقا ببخشید من میتونم پنیر بگیرم (با لکنت زبان)
فروشنده گفت: چه پنیری میخواهی؟ (با لکنت زبان)
پنیر لیقوان
یکی دیگر آمد گفت آقا دستمال کاغذی دارید؟
فروشنده گفت بله قربان چه دستمالی میخواهید؟
اولی خیلی خورد تو پرش و با لکنت گفت: قربان ادای من را در میآورید
فروشنده با لکنت گفت: نه ادای اون را در میآورم!!!
میخواهم بگویم که میتوانست خوب صحبت کند. من اگر ببینم شوهرم، زنم بدترین طرز صحبتش حالا چون ناراحته با منه و همان موقع دوستش زنگ میزنه بهش سلام گلی جون حالت چطوره؟!
مقاله ای با عنوان اثر کارهای کوچک در شخصیت شما هم می تواند بدردتان بخورد
مثلاً با من بیحوصله با او سرحال. حتی اگر من چیزی هم به این مرد یا زن نگم خیلی حالم خراب میشود. احساس میکنم من دیگه درجهی ارزشمندی دیگه به صفر کلوبن رسیده!
دبیرستان فیزیک همین یاد من مونده که پایینترین درجه حرارت در عالم بود!!!
اصل مطلب من فکر میکنم در یک گفتگوی عاطفی شفافیت هست. Clearance. ما یکم شفاف باشیم.
خود پنهان کمتری در یک رابطهی خوب وجود دارد. نمیگویم اصلاً نیست. ما تا آخرش هم یک چیزهایی داریم که بهتره که به هیچ کس نگوییم. ؟
ولی بهتره که با همسرمان این خود پنهانمان کمترین حد باشد. امیدوارم که بتوانیم رابطه را به این نقطه برسانیم. صمیمت را نشان میدهد. Intimacy .
به هر صورت من فکر میکنم چه ایرادی دارد توجه. من جوری حرف بزنم که همسرم احساس کند که مهمه.
بحث بعدی هم خط قرمز هست.
چون تو مهمی، خط قرمزت هم مهمه. یکسری نقاط هست که البته معقول باشد. مثلاً در مورد… هر کسی یک خط قرمز دارد. مثلاً یکی پدر و مادرش هستند، یکی اعتقاداتش هست. به شرطی که مشکل خود همان اعتقادات و پدر مادر نباشند، خوبه که به خط قرمزهای همدیگر احترام بگذاریم.
باز نکتهی بعدی که رابطه و گفتگوی عاطفی را خوب میکند این هست که نبش قبر در آن نیست. خیلی آدم وسوسه میشود آقای بهرامپور وسط یک دعوا یک گاف میدهد طرف، آدم کیف میکند که به او نشان بدهد که تو ارواح خالت که همچین آدمی باشی!!! یک موضوع نه مرتبط با بحث الانمان ولی میشود با آن ساطوری کنیم طرفمان را!
بهرامپور: بله
دکتر شیری: بکشه وسط این کار خطرناکیه! شما اگر در گفتگوی عاطفی کافیه استراتژیتان بردو باخت باشد. بدبخت شد رفت پی کارتان!
کی میبازه؟
مقاله شخصیت شناسی خودمان هم می تواند بدردتان بخورد
همان که یکساعت دیگه باید جمعش کنیم! هیچ آدم باهوشی همچنین اشتباهی نمیکند. استراتژی در گفتگوی عاطفی واقعاً این هست که کی عقب نشینی کنم تا امتیاز بگیرم نه کی پیشروی کنم امتیاز بگیرم.
این استراتژی مداکره عاطفی هست. حالا بحث ما گفتگوی عاطفی هست، مذاکره عاطفی بحث خوشگلی هست فرصتی شد بعداً صحبت میکنیم.
در گفتگوی عاطفی بعد از اینکه خط قرمز را گفتم، سکوت هم بحث خیلی مهمی هست در گفتگوی عاطفی. به موقع سکوت کردن و تأیید دادن. راست میگویی من قبلاً فکر نکرده بودم، خودم را که جای تو میگذارم میشود اینطوری دید، هر چه من نظرم واقعاً این نبوده به تو حق میدهم اینجوری ببینی.
به میزانی که شما خودتان را جای طرف میگذارید در گفتگوی عاطفی باعث میشود که جراحت نزنید.
تقریباً در گفتگوی عاطفی درجهای از حقانیت را دو طرف دارند. من سابقه نداشته ببینم که حتی آنهایی که همسرشان را هیولا نشان میدهند من میگویم تو یک جوری ببی بازی در میآوری که طرف دوست دارد همچین گرگ بشود. جنس تو طوری هست که آدمها را اینطوری CONVERT میکنی.
در گفتگوی عاطفی خوب …
بهرامپور: میخواهید یک کم برگردیم عقب تر
دکتر شیری: این را اگر نگویم بچهام میافته!!! این را باید بگویم!
در گفتگوی عاطفی هدف این هست که چیزی حل بشود
بک بله
دکتر شیری: و به قول سهیل رضایی یک چیزی میگفت من خیلی دوست داشتم میگفت شاید اگر حل نشود باید یک چیزی هضم بشود
بهرامپور: نماند
دکتر شیری: این هم گفتگوی خوبی هست. یعنی سیاست گل خوردهی کمتر
چون بعضیها میآیند همدیگر را لت و پار میکنند. خب میگم چه کاریه مسئله را باز نمیکردید ؟
رفته بودیم خانهی یکی از دوستانمان بعد میخواستیم بگوییم که ما مثلاً چند شب پیش سر یک موضوعی حرفمان شد با همدیگر. بعد وقتی ما اشتیم این داستان را میگفتیم که هنوزم کدورتش مونده بود این دو تا دوست خیلی خوب من، نمیدانم آمدند وساطت کنند، نمیدانم چی شد … من شروع صحبتم 12 شب بود. خانهشان جای شما خالی داشتیم انار میخوردیم و این حرفها… این دوستان من آمدند جانب داری کنند، خودشان با همدیگر همچین حرفی بین آنها شروع شدو بعد گرفت که ما تا 4 صبح داشتیم این دو تا را جمع میکردیم. بعد تو ماشین که داشتیم برمیگشتیم گفتیم که بله حالا مسائل ما، مسائل راحتتری هست. از این حیث مسئلهی ما حل شد.
راستش را بخواهید من قبل از اینکه این بحثم را تمام کنم اینجا میخواهم بگویم شاید باید آدم یکم مثل اقتصاددانها فکر کند ببیند که ارزش دارد من در این جعبه را باز کنم ببینم توی آن چی هست یا نه.
من گفتم خانوادهای که گفتن دارند بهترند ولی معنیش این نیست که سکوت یک جایی خوب نیست. یک جایی سکوت باعث میشود که بعضی مسائل به پختگی لازم رسید بعد حرفش را زد. این عرایض من بود
بهرامپور: مرسی. خیلی خیلی ممنونم. آقای دکتر نظرتان راجع به این چی هست که ما … اول یک خسته نباشید به شما بگویم. چون شاید جالب باشد برای شنوندهها که الان ساعت یک ربع به ده شب هست و آقای دکتر این وقت را به ما دادند. از شما خیلی خیلی متشکرم
دکتر شیری: خواهش میکنم. البته خیلی تلخ. من زن و بچهام تا این موقع شب… ولی به شنوندهها بگم که من خیلی کم پیش میآید برای من که این اتفاق بیفتد مطب اینقدر بمانم. ولی خب ما در آستانهی چند تا کار هستیم. این اجازه را گرفتیم از خانوادهام که بتوانم بمانم و ممنونم از شما
بهرامپور: من از شما ممنونم. متشکر. در رابطه با این نکات که گفتید حالا من 8 -9 تا دیدم از این نکاتی که فرمودید. یکی این هست که نوع گفتن خیلی مهمه. یعنی یک موقعی هست حرفی هست دقیقاً شما میفرمایید مربوط میشود مثلاً به مادر همسرمان. خب نوع گفتن خیلی مهمه. به چه ترتیبی بچینیم. حالا در حقیقت آن سه تا F که فرمودید میتواند گزینهی خوبی باشد یا راهکارهای دیگری هست؟ یک مقدار هم راجع به لحن گفتن و اینها صحبت کنید.
دکتر شیری: واقعیت این هست که من و شما داریم این بحث را الان با هم حرف میزنیم، هر دو هم حالمان خوب هست و… ولی وقتیکه بین من و کسی که دوستش دارم یک جراحتی ایجاد میشود، من به اضافه میشوم با خیلی از تلخیها و ناکامیها و دردها و … و ممکن هست لطمهای که خوردم به خاطر این باشد که مثلاً به من در مهمانی فلان بیتوجهی شده، هی تمام بیتوجهیهای چند سال اخیر که از جای دیگر هم گرفتم را دارد میاید بالا.
میخواهم بگویم context یک رابطهی عاطفی الزاماً یکcontext از قبل پیشبینی شده نیست. متأسفانه اکثراً ما بخشهایمان در گفتگوی عاطفی میآید بالا که آن بخشها خیلی آموزش پذیر به معنی شیکی که داریم صحبت میکنیم نیست. خود من هم میدانم که middle of the war وسط یک جنگ خیلی چیزها رد و بدل میشود. من
میگویم ما وقتی به یک دعوای عاطفی میرسیم یک discussion عاطفی رخ میدهد خسارت نزنیم. جراحت نزنیم و طبیعتاً جراحت هم نخوریم.
Fact, Feeling, Offer را باید در زمان صلح تمرین کرد. در حرفهای خوبشان اینطوری حرف بزنند که در دعوایشان هم بتوانند اینطوری حرف بزنند و گرنه میشود تکنیک بیروح غیرقابل استفاده.
من میگویم با بچهمان هم داریم صحبت میکنیم به او بگوییم پسرم ما ساعت 4 مهمان داریم اگر شما ساعت 3 از مدرسه بیایی و کمک کنی مثلاً این میز را بچینیم واقعاً خوشحال میشوم مثلاً در ازای آن هم ما امشب فلان کار… این offerدیگه
این را تمرین میکنیم ما یک روز که با پسرم حرفم شد که چرا مثلاً رفتی فلان پارتی که من در جریان نبودم، بتوانم به او بگویم که پسرم … .و او هم بتواند با من اینجوری صحبت بکند. نیاد به من بگوید بابا داری برای من روانشناسی بازی درمیآوری.
بهرامپور: خب ما راجع به شرایط چالش صحبت کردیم یعنی اینجور میشود گفت زمانیکه بحث عاطفی. در حالت عادی چطور؟
دکتر شیری: خیلی خوبه که ما در قلک عاطفی همدیگر پسانداری بکنیم. من نمیخواهم به ؟ بیفتم و نصیحت کنم ولی رو بعضیها که این بعضیها آدمهای مهمی هستند در تاریخ مسائل عاطفی. حتی مثلاً میگویند که برو به کسی که دوستش داری بگو کهه دوستش داری برای اینکه شاعرانه نشود من همش ترسم این هست آیا ما این کار را میکنیم. ما ممکنه موقع غذا خوردن بگوییم که به به چه غذای خوبی! که طبیعی هست در concept روابط بشری و قشنگ این کار یا میتوانیم بگوییم که امروز قورمهسبزیت یک عطری دارد نمیدانم برای آویشن هست چی هست این عطر، عطر جالبی هست. یک مقدار آدرسدارتر وقتی تعریف میکنیم تثبیت میکنیم. پاداش میگیریم رفتار مثبت را
بهرامپور: یعنی با دلیل. فقط یک تعریف صرف نباشد.
دکتر شیری: یا دلالت.
بهرامپور: توضیح ضروری
دکتر شیری: آره یک اشارهای. این که مثلاً تو خیلی هم آغوشیت خوبه دیگه بعد از پنج سال جواب نمیدهد.
بهرامپور: چونکه بعدش میخواهد.
دکتر شیری: حالا نه با کلمهی چونکه
بهرامپور: بله بله
دکتر شیری: ولی مثلاً فقط میتواند این باشد که چقدر لباس تو قشنگه … این عطرت داره من را دیوانه میکند فکر نمیکردم اینقدر خوب باشد… یا مثلاً این makeup تو ؟ یعنی تو مهمی و جز به جز تو مهمه. البته آقایان باید مراقب باشند که حال بهم زن نشوند!!!
آقایان وارد خیلی حرفهای زنانه میشوند اینکه موهات ؟ فلان شده و دیگه خیلی ضد جذابیت مردانه هست و لی اینکه میگم موی پرکلاغی بهت میآید، آره قشنگه. یعنی یک مقدار آدرسدارتر هست. دوست دارند partnerهای عاطفی دوست دارند که بدانند چی …. همه دوست دارند.
اصلاً اعتقاد ندارد. یارو فیزیکدان هست میرود طالع بینی بهمنیها را میخواند ببیند بهمن این ماه چیه. پولدار میشوند، نمیشوند. اعتقاد ندارد. اصلاً ما دوست داریم یکی بگوید کی هستیم چی هستیم.
بهرامپور: درسته
دکتر شیری: بنابراین من فکر میکنم به مردم بگوییم کی هستند، چی هستند خوششان میآید بویژه آنکه دوستش داریم.
بهرامپور: بعد اگر بخواهیم یکسری منابع تعریف بکنیم که خب قطعاً توی یک صحبت چند ده دقیقهای نمیشود
دکتر شیری: سازمان بهزیستی در بخش انتشاراتش در سایتش یک کتابی دارد مهارتهای گفتگو با همسران. Pdfرا گذاشته اگر پیدا نمیکنند بیایند در وبسایت ما doctorshiri.com گذاشتیم. میتوانید ضمیهی همین گفتگوی خودمان هم بگذاریم. یک فایل مهارتهای گفتگوی همسران. یک فایل خانم زهره شیری نوشته. به خدا شیری هیچ ربطی به شیری ما ندارد. ما شیری فکر کنم پاکتی بودیم. آنها فکر کنم شیری مرغوبتری هستند!
نمیشناسمشان ولی واقعاً این کتاب را زحمت کشیدند این بانو، دو تا کتاب نوشتند در رابطه با گفتگوی همسران و ارزش دارد.
باز هم میگویم نیایید سهمیه کتاب را زیاد کنید. شما خودتان دیگر در حوزهی مهارت هستید میدانید.
یک مقدار knowledge یک مقدار مهارت از بیرون میگیریم. بعد میآییم سراغ دردمان متوجه میشویم که البته یک مقدار از این knowledge هم بیخود هست، بعضیهای آن واقعاً یک چیزهای باخودی هست. آن مهارت هم امیدوارم با آزمون خطای کمتر به دست بیاوریم. چون واقعاً وقتی میگویم مهارت رابطه عاطفی در طول این واقعاً 13 سال، من خیلی خاطرات خوبی دارم از آدمهایی که آمدند و اصلاً فکر نمیکردم بتوانند در طول سالها و ماهها اینقدر آدمهای حرفهای بشوند در رابطهی عاطفی و واقعاً من به این اعتقاد دارم. بعضیها حرفهای هستند در رابطهی عاطفی.
با یک تلفن میفهمند شما چی شدهاید، با صدای شما میفهمند که شما غم دارید خستهای، رنجیدهای… بعضیها واقعاً نابغهاند.
بهرامپور: نابغه به معنی..؟
دکتر شیری: به معنی اینکه تمرین کردهاند.
بهرامپور: دقیقاً
دکتر شیری: تمرین کرده اند. من واقعاً منکر نیستم. بعضیها واقعاً از آنطرف هم نابغه هستند. میتوانند. ما که نبودیم و نمیدانیم چطوری هستو. امیدوارم خداوند ما را هم در ذیل آنها محشور کند.
اغلب من آدمهایی که دیدم و با آنها کار کردم و هزاران نفر هستند شما more effective communication را search بکنید13 سال هست من میگویم مینویسم…الان در یک نقطهای هستم که بگویم که انصافاً سرمایهگذاری بر روی چیزهایی مثل این ارزش دارد. آدم روی مهارتای نداشتهاش سرمایه گذاری کند میرسد وخب قرار نیست وقتی شما به ما سخنرانی یاد میدهید من بروم و مثلاً در سازمان ملل صحبت بکنم. چه بسا قرار باشد من بروم در مدرسهی بچهام برای بچهها در مورد بقا در سختی صحبت بکنم. فوقالعاده من میتوانم این را یاد بگیرم. چون من این را دیدم، کتابت و اینها را امروز دیدم. معلوم هست که این آدم دغدغه دارد. در شریف هم دیدم آدرسهایی که می دادی به سخنرانان شریف دیدم که چه حرارتی پشت آن آموزش وجود دارد.
به همین خاطر بود که خیلی دوست داشتم من هم یک سهمی از این زحمت بزرگ برای مردم ما میماند در این دوران داشته باشم که امشب دیگر امکانش شد.
بهرامپور: لطف دارید. خیلی ممنونم از محبتان و محبتی که من دارید. متشکر.
آقای دکتر از رابطهی…
دکتر شیری: فقط یک سوال
بهرامپور: جداً؟!
دکتر شیری: پسرم رسا الان تو ذهنم هست. امروز اولین روزی هست که رسا پسر ن غذای کمکی میتواند بخورد.
خانمهایی که دارند گوش میکنند می دانند که امروز پایان چهار ماهگی هست بنابراین میخواهم بروم در این تجربه کنارشان باشم.
بهرامپور: پس ترجیح میدهم که آن یک سوال را از شما نپرسم و خداحافطی بکنم.
دکتر شیری: بپرس بپرس دیگه
بهرامپور: مرسی. آخه این سوال، سوالی میشود که بعدش سوال پیش میآید. بنابراین آن سوالی که از همهی سخنرانانی که حرفهای هستند و تجربهی زیادی دارند میپرسم. از این بحث عاطفی خارج بشویم. اینکه آیا خودتان قبل از سخنرانی استرس حالا نه به معنی وحشت و ترس و اینها نگرانی دارید یا خیر. البته خب بسته به جاهای مختلف
دکتر شیری: هنوز پیش میآید. خیلی کم شده
بهرامپور: بله
دکتر شیری: ولی پیش میاید شاید … سه هفته پیش من در مورد حل مسئله با بچههای کارآفرین دانشگاه شریف میرفتم ببین یک ذره این استرس را داشتم که نتوانم موضوع را آنطوری که دلم میخواهد منتقل کنم. شاید چون حل مسئله من از یک جایگاه یک ذره جدیدتری داشتم ورود میکردم. Problem solving تعریف مسئله من یک کم بحث داشتم با بچهها. من می دانستم بچههای تکنوکراتی هستند، مغزهای الگوریتمی دارند سریع میخواهند سراغ solution بروند و من سریع دقیقاً میخواستم سراغ solution بروم
بهرامپور: درسته
دکتر شیری: میخواهم بگویم این کار، کار سختی بود
بهرامپور: درسته
دکتر شیری: نمیخواهم بگویم سخنران، تدریس بوده. پیچیدست. شما مستحضری. الانم میتوانم بگویم که اگر فیلم من پخش شود من پنج دقیقهی اول از تکنیکهای خود آرامی استفاده میکردم با نگاهم، با زبان بدنم، با شناسایی 2 3 تا آدمی که آن وسط یک مقدار
بهرامپور: آشنا بودند
دکتر شیری: نه 2 – 3 نفری که یک مقدار نخاله میشوند در بحث. همان اول آنها را خلع سلاح کردم
بهرامپور: از آن طرف بله
دکتر شیری: منم میخواهم بگویم منم از این کارهایی که شما یادمان میدهید واقعاً استفاده میکنم.
ولی خب به من بگویند بیا در مورد سبک زندگی دانشجویی صحبت کن. ببین من 43تا دانشگاه این را درس دادم دیگه اگر این را به شما بگویم که استرس دارم، ندارم.
اما در حوزههای جدید، آره دارم. ما هم از تکنیک استفاده میکنیم. من هم سخنرانی به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی داشتم، رسانههای مختلف داشتم. طپش قلب برای من واقعاً پیش میآید.
من این چیزی که تو کتابت نوشتهای سفید شدن ذهن. من کانال چهار اسم میبرم برنامهی هزار و یک شب. آنتن زنده، فقط خودم و دوربین من ذهنم سفید شد. کابوس، کابوس، کابوس. ذهنم سفید شد و نمیدانستم چطوری باید جمعش کنم و اینهایی که نوشتی راست هست.
ولی خب حرفهای گری باعث میشود که اینها را جمع کنی و بعدش هم گاهی اوقات باید گند زد دیگه
بهرامپور: مرسی خب این خیلی جالبه. با هر کسی که صحبت میکنیم، دوستانی که سخنرانی خیلی زیادی مثل شما داشتند، یا افراد تازهکار توقع دارند کسانی که حرفهای نیستند که بدون ترس سخنرانی کنند. به نظرم یک تصور اشتباهی هست.
آقای دکتر کمی روشهای ارتباط با خودتان را بگویید. سایتتان doctorshiri.com هست که خودم طرفدار پرو پا قرصش هستم.
دکتر شیری: الان بزنند تو اینترنت، من خودم یکبار این کار را کردم. فکر کنم همه این کار را میکنند. یکبار اسم خودشان را search میکنند.
بهرامپور: خیلی خوبه
دکتر شیری: من یکبار دکتر شیری را search کردم مثلاً برای پنج سال پیش هست. بعد همان لحظه گوگل یک میلیون result داد به من که شما نمیدانید من چطوری باد کردم جلوی مانیتورم. نصفه شب هم بود. 2 یا 3 شب بود. از آن یک میلیون 7-8 تای اول من بودم بعدش گاو شیری بود بعدش دندان شیری بود. من like خدا را بر مانیتورم دیدم.
ولی واقعاً doctorshiri.com یک سایت هست. در مورد پرسش و پاسخهای که از جهت مهارتهای ارتباطی من فکر میکنم تیمی از همکارهای من دارند در porsesh.doctorshiri.com واقعاً دارند کار قشنگی میکنند. سریع و رایگان و تخصصی دارند انجام میدهند. Facebook من یک صفحه دارم. Facebook/doctorshiri. من بگم که الان دیگه شنوندهها پشیمان میشوند.
بهرامپور: حتماً میایند سراغتان
دکتر شیری: خیلی دیگر teenager میشود. من در اینستاگرام هم الان دستهام را گرفتم روی صورتم. اینستاگرام هم هست. instagram8alirezashiri. دیگه بسه بیش از این فکر میکنم طلاقمان بدهند!!! این همه در فضای مجازی حضور دارم.
بهرامپور: مرسی ممنون از وقتیکه گذاشتید و خیلی متشکرم. اگر نکتهی پایانی هست بفرمایید اگر نه که از شما خداحافظی میکنم و خیلی ممنونم.
دکتر شیری: من یک چیزی بگویم. این compliment نیست این اعتقاد من هست. من چهل سالمه من نگاه میکنم به دهه شصتیهایی مثل تو که دارند در این کشور حرفهای کار میکنند خستگیم درمیرود… خیلی بچههای این کشور احتیاج دارند به اینکه… واقعاً علی رغم زیرآب زنیها، بدفهمیهایی که در این کشور میشود برای بچههای ما میمانند و کار میکنند و دلسد نشوند و چراغی را در این کشور روشن نگه دارند … شاید خسته هستم… ولی در این کشور کسانی بودند که اینطوری کار کردند و زحمت کشیدند و بچههایی که تو ایران حالا نیستند ولی چراغ این تمدن را روشن نگه داشتند که ماها جلوی آنها… من که هیچم… ولی اینکه واقعاً تک نیستیم اینور آنور داریم کار میکنیم در شهرهای مختلف دارند گوش میکنند یک گوشهای دارند خدمت میکنند. همین که شما همین نیم ساعت چهل دقیقهرا گذاشتید به احترام اینکه میخواهید آدم مفیدتری بشوید من واقعاً دست همهی شما را میبوسم.
بسیار برای تو ارزش قائل هستم بهرامپور که میایی کار حرفهای میکنی و روی آن میمانی consistency داری تمرکز، پیوستگی داری واقعاً نفست گرم. امیدوارم که ما فقط یک چیز را بلدیم در حرفهایمان بزنیم سنتی هست ولی معتقدیم انشاالله به نفس امیرالمومنین خداوند به تو، کارت و شنوندههایمان برکت بدهدو همین
بهرامپور: مرسی مرسی از لطف و محبتتان
روشهای دسترسی به دکتر شیری
وبسایت دکتر شیری: https://doctorshiri.com/fa/
فیس بوک دکتر شیری: https://facebook.com/doctorshiri
اینستاگرام دکتر شیری:https://www.instagram.com/alirezashiri/