بیش از 800 نفر برای حضور در سمینار «افزایش کیفیت زندگی، بهبود صمیمیت و کیفیت روابط» به سالن مرکز همایشهای دانشگاه الزهرا در اولین روز از آخرین ماه پاییزِ زیبا و دل انگیز آمدهاند.
شرکت کننده های این سمینار، بچه های 4 دوره مدرسه استادی بودند که به دعوت محمد پیام بهرام پور و مجموعه بیشتر از یک، بهمراه خانواده هایشان حضور پیدا کردند.
یکی از مزایای دوره مدرسه استادی همین سمینارها و پیگیریهای بعد از دوره می باشد که شرکت کنندگان هر روز بتوانند در زندگی و کار خودشون پیشرفتی داشته باشند.
اگر هنوز در مدرسه استادی شرکت نکرده اید همین حالا به لینک زیر مراجعه کنید.
سالن مملو از جمعیت شده و محمد پیام بهرام پور در این لحظه به روی سن میآید و مقدمات حضور آقای صاحبی را فراهم میکند. سپس از ایشان دعوت میکند تا به روی سن آمده و آموزش خود را آغاز کند.
در خلال این گزارش، سعی میکنم مهمترین مطالبی که دکتر علی صاحبی بیان کردند را به صورت مختصر برای شما بگویم.
در حقیقت کلید واژههای مهمی که آقای دکتر صاحبی در آموزشهایشان استفاده کردند، برای شما بیان میکنیم تا در صورت تمایل به دنبال جستجوی مطالب این کلیدواژهها بروید.
علی صاحبی کیست؟
دکتر علی صاحبی در سال 1343 در گرگان چشم به جهان گشود. او دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران به پایان رساند و سپس در سال 1375 در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه University of New South Wales درجه دکتری گرفت. دکتر صاحبی در سال 1377 موفق به دریافت درجه فوق دکترا در اختلالات وسواس از کلینیک اختلالات اضطرابی دانشگاه سیدنی شد.
آقای دکتر سپس دورههای رسمی «شناختدرمانی» را زیر نظر آلبرت آلیس گذراند و گواهی رسمی «طرحواره درمانی» را از جفری یانگ گرفت.
ایشان به مدت هشت سال به عنوان استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه فردوسی مشهد به تدریس پرداخت. در سال 1385 به جنبش روانشناسی مثبتنگر «تئوری انتخاب» و مؤسسه واقعیت درمانی ویلیام گلسر پیوست.
آقای دکتر صاحبی در سال 2008 با دریافت مجوز رسمی از دکتر ویلیام گلسر، مرکز آموزش واقعیت درمانی ایران را بنیانگذاری کرد.
مؤسسه آموزش تئوری انتخاب ایران، عهدهدار آموزشهای رسمی مؤسسه بینالمللی ویلیام گلسر است و تئوری انتخاب و کاربستهای آن در مشاوره، آموزش و پرورش و مدیریت را در سراسر ایران ارائه مینماید.
آقای صاحبی بیش از 40 عنوان کتاب پرفروش تألیف و ترجمه کرده و 35 مقاله معتبر علمی نگاشته است.
تغییر کن! وقتی تغییر لازم است…
دکتر صاحبی در ابتدای صحبتهایش داستان بسیار زیبایی از مثنوی مولوی بیان کرد. این داستان «سه ماهی و برکه» نام دارد. اگر موافق باشید این داستان را با هم بخوانیم و سپس به سراغ بخشهای بعدی سخنرانی برویم:
«در آبگیر کوچکی، سه ماهی زندگی میکردند. ماهی سبز، زرنگ و باهوش بود، ماهی نارنجی، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز، کودن و کم عقل بود.
یک روز دو ماهیگیر از کنار آبگیر عبور کردند و قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند تا ماهیها را بگیرند.
سه ماهی حرفهای ماهیگیران را شنیدند.
ماهی سبز، که زرنگ و باهوش بود بدون اینکه وقت را از دست بدهد از راه باریکی که آبگیر را به جوی آبی وصل میکرد فرار کرد.
فردا ماهیگیران رسیدند و راه آبگیر را بستند.
ماهی نارنجی که تازه متوجه خطر شد، پیش خودش گفت، اگر زودتر فکر عاقلانهای نکنم به دست ماهیگیران اسیر میشوم. پس خودش را به مردن زد و روی سطح آب آمد.
یکی از ماهیگیران که فکر کرد این ماهی مرده است، او را از داخل آبگیر گرفت و به طرف جوی آب پرت کرد، و ماهی از این فرصت استفاده کرد و فرار کرد.
ماهی قرمز که از عقل و فکر خود به موقع استفاده نکرد، آنقدر به این طرف و آنطرف رفت تا در دام ماهیگیران افتاد.»
آقای دکتر این داستان را بیان کرد تا بگوید «هرگاه زندگی نیاز به تغییر داشت و تو تغییر نکردی، نمیتوانی موفق شوی!»
به قول مولانا: صوفی ابن الوقت باشد ای پسر…!
شش چیزی که فاجعه میآفریند
میرسیم به یکی از مهمترین بخشهای سخنرانی آقای دکتر صاحبی.
طبق بیانات آقای دکتر، اگر این شش کار را انجام ندهید، در آینده باید منتظر فاجعههای ناشی از انجام ندادن آنها باشید:
1- بعد از تحصیلات رسمی، یادگیری را متوقف کنید
2- رقصیدن به آهنگ دل دیگران (به معنی برای دل دیگران زندگی کردن، نه برای خود)
3- از بدنتان به عنوان سطل زباله استفاده کنید و هرچیزی را در درون آن بریزید. دکتر صاحبی تاکید کرد که باید عاشق بدنتان باشید. هر چیزی را نخورید و مراقب خودتان باشید.
4- به تمام خواستههای فرزندان، پاسخ مثبت دادن!
5- عدم سرمایه گذاری روی بهبود روابط (آقای دکتر میگوید اکثر بیماریهای قلبی، روانی و ذهنی به دلیل روابط غلطی هستند که ما را به انوع بیماریها دچار میکند)
6- نادیده گرفتن نیاز به تفریح و بازی
تنهایی اجتماعی و هیجانی
در بخش بعدی سخنرانی، آقای صاحبی از یکی از بیماریهای نوین و البته همه گیر ِشده ی بشر به نام «تنهایی هیجانی اجتماعی» و عوارض هولناک آن از جمله بیماریهای جسمی، تعارضات و کشمکشها گفت.
او منشاً بسیاری از تعارضات بشریت را همین تنهاییها و عدم وجود ارتباطات مؤثر و مفید دانست.
دو مورد از دلایل چنین بیماریای عبارتند از:
عدم تعامل با فرزندان
شبکه اجتماعی و خانوادگی کوچک
بر خلاف تصور عموم، این تنهایی هیجانی اجتماعی با این دستاوردها تغییری نمیکند و باید برای درمانش به راه های اصولیتر و ریشهایتری توسل جست:
خانههای پر زرق و برق
ثروت
پیشرفتهای اجتماعی
دستاوردهای ملی و فردی
چرا نسلها، غمگینتر میشوند؟
آقای دکتر از واقعیت مهمی پرده برداشتند که اکثر ما از آن غافلیم و به آن توجه نمیکنیم. چرا با وجود اینکه از امکانات بیشتری نسبت به نسلهای گذشته برخورداریم، اما شاد نیستیم؟
او برای این امر، دلایلی ذکر کرد. مهمترین دلیلی که آقای دکتر صاحبی بیان کرد این بود که سطح و گستره روابط انسانی ما، به شدت در حال نزول است و اگر جلویش را نگیریم، اتفاقات عمیقتر و بدتری برایمان پدیدار میشود. اما خوشبختانه، این امر هم قابل پیشگیری است و هم قابل درمان.
هریک از ما به نوبه خود میتوانیم بر روی دیگری، اثری مثبت داشته باشیم و او را برای بهتر شدن این دنیا، آماده کنیم
یک نمودار خیلی مهم و جالب
این نمودار را نگاه کنید.
آقای دکتر صاحبی در مورد این نمودار گفت:
«این نمودار خواستههای شما و طرف مقابل مثلاً همسرتان است. اگر به خواستههای خود توجه کنید و خواستههای طرف مقابل را نادیده بگیرید، منجر به بروز «پرخاش» خواهد شد. بر عکس اگر تنها به خواستههای طرف مقابل توجه کنید، «تسلیم» خواهید شد و در حالات دیگر هم اجتناب، مصالحه و حل مسئله پدید خواهد آمد. چه بهتر که هم به خواستههای خود دقت داشته باشید و هم طرف مقابل، تا مسائل شما حل شود.»
طنز دکتر صاحبی، ذوق مخاطبین
دکتر صاحبی و محمد پیام بهرام پور، در عین حال که اساتید بسیار توانمندی هستند، هرگز در صحبتهایشان از طنز کلامی و موقعتی و استفاده از داستان و تمثیل غاقل نمیشوند. آقای دکتر صاحبی همچنین از داستانهای کوتاه عرفانی مثل داستان مثنوی معنوی به صورتی که به متن و محتوای سخنرانیاش کاملاً مربوط است، به خوبی استفاده میکند که دوستان از همین نکته ساده، میتوانند درسی برای سخنرانی از آنها بگیرند.
«واس» واسه همه س!
بعد از اتمام بخش نخست سخنرانی آقای دکتر صاحبی، محمد پیام بهرام پور به روی صحنه آمد تا سخنرانی پرمحتوایش را ارائه کند.
مهمترین بخش سخنرانی آقای بهرام پور یاد دادن یک آموزش کاربردی و ساده بود.
اسم این تکنیک به اختصار «واس» بود.
واس از ترکیب ابتدای سه نام «واقعیت»، «احساس» و «سؤال» است.
او از تکنیک «سؤال» به عنوان تکنیکی عالی جهت دستیابی به اهداف در روابط نام برد و دو مقوله دیگر یعنی احساس و واقعیت را به صورت کامل برای حضار تشریح کرد.
قضاوت؛ مانعی بزرگ برای تاثیرگذاری ارتباطات
محمد پیام بهرام پور در بخش بعدی صحبتهایش، قضاوت را یکی از مهمترین موانع ایجاد روابط پایدار دانست. او انواع و اقسام قضاوتهای ما در طول روز را گفت. خیلی از این نوع قضاوتها و جملاتی که به عنوان مثال بیان میشد، جملاتی بود که در طول روز آنها را به کار میبریم. اما نمیدانیم که تا چه اندازه در حال قضاوت بیجای دیگران هستیم.
این حرفها، تلنگری برای مخاطبین بود تا کمی در رفتارهای روزمره خود، تحدید نظر کنند و به بچهها و کودکان هم، آموزشهایی داده شود تا از قضاوت کردن و ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن، پیشگیری کنند.
معرفی چند کتاب بسیار مهم
در خلال سخنرانی، آقای دکتر صاحبی به چندین کتاب مهم و تاثیرگذار اشاره کردند. برای اینکه بتوانید این کتابها را راحتتر تهیه و استفاده کنید، آنها را پشت سر هم برایتان ردیف کردهایم:
نامه به پدر از فرانتس کافکا
راهبی که فراریاش را فروخت
ارتباط بدون خشونت؛ زبان زندگی
خرد راهبری خود و دیگران (مترجم: دکتر علی صاحبی)
وقت خداحافظی…
جلسه آموزشی پربار امروز، در حالی به پایان رسید که هیچکدام از حضار، به هیچ وجه احساس خستگی نمیکردند و با توصیههای بسیار عالی دکتر صاحبی، مشخص بود که تصمیم خود را گرفتهاند تا روابطشان را از نو پایه ریزی کنند و بسیاری از تعارضات و مسائل زندگیشان را به راحتی حل کنند.
دور و بر دکتر صاحبی تا دقایق طولانی بعد از کارگاه آموزشی شلوغ بود و به پرسش و پاسخ سپری شد.
این جلسه آموزشی که به همت محمد پیام بهرام پور و و تیم مجموعه بیشتر از یک نفر برگزار شده بود، حوالی ساعت 9 و نیم شب به پایان رسید و دوستان شرکت کننده با انرژیای بیشتر از همیشه رهسپار خانههایشان شدند….