7 راهکار برای معلمین درونگرا
7 راهکار برای معلمین درونگرا ، خیلی از ما به دلیل ندانستن این که درون گرایی چیست و این که چطور میتوانیم با یک فرد درون گرا (introverted) ارتباط خوبی داشته باشیم، دچار مشکلات جدی میشویم.
برای فردی درونگرا ارتباطات جمعی و حضور در جمعهای شلوغ همیشه یکی از دغدغهها بوده است.این مورد شاید برای یک معلم درونگرا که روزانه با تعداد زیادی دانشآموز مواجه است بسیار جدی باشد.
گاهی اوقات این معلمین درونگرا شاید لحظهای با خودشان فکر کنند که آیا شغل درستی انتخاب کردهاند؟
به معلین درونگرا برای حضور مفیدتر در کلاس و اینکه خودشان هم احساس خستگی نکنند پیشنهاد میکنیم راهکارهایی را که در ادامه آمده را مطالعه و بررسی نمایند تا با استفاده از برخی از این راهکارها بتوانند انرژی بیشتری برای خود و کلاس داشته باشند.
من معلمی درونگرا هستم که در روز با حدود 140 دانش آموز پایه هفتم و هشتم در ارتباطم.
سر و صدا و شلوغی که اغلب در طول کلاس هست، هر چند که به روند یادگیری هم کمک میکند را تصور کنید.
تمام تلاش این معلم در این راستا خواهد بود که در این هیاهو حضور مفید د اشته باشد، صرف نظر از دنیای درونگرای خودش.
عقیده دارم که ارتباط با دانشآموزان مخصوصاً دانشآموزان شلوغ خیلی بحرانی است. سخت تلاش میکنم شاگردان را به جای گروههای چند نفری به صورت انفرادی ملاقات کنم و مشاورههای فردی داشته باشم تا شاید کمی از فشار حضور در جمع کاسته شود.
دوره غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
وقتی اولین بار به عنوان معلم کارم را شروع کردم، خودم را مجبور میکردم که بیشتر در مکانهای عمومی و در دید باشم چون همیشه اشخاصی که حضور بیشتری در جمع داشتند موفقتر و شاید جذابتر به نظر میرسیدند.
بعد از شنیدن صحبتهای اساتید مختلفی دربارهی کار تیمی و همکاری گروهی تلاش کردم با معلمین دیگر برنامههای مشترکی را اجرا کنم، هر چند که به تنهایی عملکرد بهتری داشتم و راحتتر بودم.
نهارم را در سالن غذاخوری میخوردم، هر چند خودم ترجیح میدادم در گوشهای به تنهایی کتاب بخوانم.
در مسابقات ورزشی به عنوان مربی و حامی دانشآموزان شرکت میکردم.
وقتی بحثهای کلاسی شکل میگرفت احساس گناه میکردم که خیلی با انرژی به نظر نمیرسم.
و به این صورت یکسال ادامه دادم تا اینکه بعد از اولین سال تدریسم متوجه شدم که به این صورت نمیتوانم ادامه دهم.
زمان نهار حتی از زمان تدریس هم خستهکنندهتر بود و ترجیح میدادم سالن غذاخوری را برای داشتن زمان کوتاهی برای فکر کردن ترک کنم.
از دو گروهی که عضو بودم کنارهگیری کردم و به جای آن داوطلب شدم که به آنها در پروژههای مستقل کمک کنم.
این حالت یک انتقال آرام به سمت محیط درونگرای دلخواه من بود و متوجه شدم که چگونه از فضایی که برونگرایی در آن حکمفرماست جدا شوم تا بتوانم بهتر و موثرتر عملکنم.
در اینجا برخی از راهکارهایی که برخی از آنها شاید ساده به نظر بیایند ولی بسیار کاربردی میباشند را برای شما آوردهام:
1. مشاوره دانشآموزی
به جای اینکه با دانشآموزان جمع شویم و سخنرانیهای نیمه کاره داشته باشم با یک به یک دانشآموزان در هفته مشاوره و ملاقات میگذاشتم. دستورالعمل و برنامهریزی دقیق برای تمام اوقات داشتم. این کار از تحلیل رفتن انرژی من جلوگیری میکرد و به دانشآموزان هم کمک میکرد تا با معلمشان ارتباط نزدیکتر داشته باشند و احساس کنند به عنوان یک شخص خاص برای معلمشان هستند.
2. سرگرمیهای درونگراها
من اغلب مینوشتم. اگر برای وبلاگ خودم پستی نمیگذاشتم، صبحها زودتر بیدار میشدم و روی یک داستان یا ستونی در روزنامه کار میکردم. زمان نهار را به طراحی و نقاشی میگذراندم. این فعالیتها باعث میشد که انرژی خود را بازیابی کنم و برای فعالیتهای بقیه روز آماده باشم.
3. محدود کردن سرو صدا
من با کمی سرو صدا کنار میآیم اما یک آستانه تحمل دارم که اگر به آن برسم به شدت خسته میشوم و تحلیل میروم. به همین خاطر وقتی با ماشین به سر کار میروم از هیچ محرک خارجی استفاده نمیکنم: این یعنی رادیو خاموش. البته خوششانسم که این مورد در کنترل خودم هست.
همچنین صداهای اتاقم را محدود کردم. سکوت مطلق نیست اما صدای بلندی هم وجود ندارد. دانشآموزان هم میتوانند زمانیکه روی پروژههای انفرادی کار میکنند با استفاده از هدفون به فایلهای مورد علاقه خودشان گوش بدهند و در کلاس تا یک سطح متعادلی صحبت کنند.
4. اجازه تنهایی به خودتان بدهید
به خودم اجازه دادهام که از برخی کارها صرف نظر کنم. قبلاً دانشاموزان را در تمامی مسابقات ورزشی همراهی میکردم و احساس میکردم باید در کنار آنها باشم. ولی الان احساس میکنم که باید به آنها اجازه بدهم خودشان از عهدهی کارهایشان برآیند و مدیریت کنند. حالا میبینم که وقتی خسته نیستم معلم بهتری هستم.
همچنین دیگر برای نهار به سالن غذاخوری نمیروم.
5. داوطلب پروژههای انفرادی و مستقل
من اولین نفر برای طراحی لوگو و وبسایت هستم. معمولاً دستورالعمل کمیتههای کارگروهی را مینویسم. از ویرایش ویدئوها و پادکستها لذت میبرم. از این لحاظ وجودم برای مدرسه ضروری و حتمی است و به راحتی میتوانم روی پروژههای خودم کار کنم.
6. رسانههای اجتماعی
با تمام این موارد نیاز دارم که افکار و عقایدم را در جمع مطرح کنم و نظرات دیگران را درخصوص تدریس و تصحیح اشتباهاتم بدانم.
چند دوست خوب دارم که گاهی برای صرف چای و قهوه دور هم جمع میشویم و صحبت میکنیم. همینطور در رسانههای اجتماعی چند گروه درست کردم و درخصوص پروژهها و برنامههای مختلف بحث و گفتگو میکنیم.
من اینگونه تعاملات را دوست دارم چون زمانی برای فکر کردن داریم و هم همزمان میتوان کاری انجام داد و لزومی ندارد در سالن غذاخوری دور هم جمع شد و درمورد آن حرف زد.
7. آگاهی
افرادی که نمیدانند من درونگرا هستم شاید به نظرشان من فردی سرد و غیرصمیمی، خجالتی یا حتی عصبانی برسم. من مجبورم که گاهی توضیح دهم که درونگرایی من باعث میشود که در صحبتهای دو نفره خیلی بهتر هستم اما یک کار گاروهی من را میکشد.
یکی از مواردی که من با معلمین که روز اول جمع میشویم در میان میگذارم و در یکی از صحبتهایم در زمان مدیریت جدید توضیح دادم که شاید در بحثهای گروهی خوب نباشم اما در نوشتن خیلی خوب هستم. شاید با یک کلاس شلوغ و پر سر و صدا در اول روز نتوانم خوب کنار بیایم ولی با تمام دانشآموزان در طول هفته ارتباط خوبی دارم.
نمیگویم این حالت بهترین حالت ممکن است، فقط تفاوتی وجود دارد و برای من خوب بوده و امکان افزایش راندمان را برای من فراهم کرده است.
و با دفاع کردن از خودم از دانشآموزان درونگرایی که در شلوغی دورههای دبیرستان و مدرسه ماندهاند، دفاع میکنم.
من از این راهکارها برای ادامه کارم استفاده کردم.
احترام به نیازهایم، من را پرانرژیتر و مشتاقتر به دانشآموزانم میکند و همچنین همکار بهتری در مدرسه خواهم بود.