در زندگی چه میخواهید
در زندگی چه میخواهید ، چندی پیش یکی از کاربران سایت ما سوالی مطرح کردند و نیاز به راهنمایی داشتند و با توجه به اینکه اساتید زیادی در زمینهی هدف و موفقیت فعالیت دارند ولی درخواست داشتند آقای بهرامپور مطالبی را برای راهنمایی عنوان کنند.
استاد گرامی امشب نتایج ارشد اومد و رتبم 2 شده بود.همه از شنیدنش خوشحال شدند ولی من ناراحت…آخه دیگه اون آدم سابق نیستم و طرز فکرم راجع به تقریبا همه چیز به کل دچار تحول شده.دیگه صرفا درس خوندن رو لازمه ی موفقیت نمیبینم و حتی نمیدونم رشته ی مورد علاقم چیه،استعدادم چیه!!
قبلا برای ترس از مواجهه با جامعه به کتاب و دانشگاه پناه میبردم ولی الان حضور نقشی پررنگ رو لازمه ی موفقیت میدونم.
خودم رو از داشتن خیلی چیزا محروم کردم،از خوندن کتاب غیر درسی گرفته تا کلی کارای دیگه.میخوام تجربشون کنم و خلا درونیم رو پر کنم.
سرنوشت بچه های ارشد رو دیدم وارتباط تنگاتنگی با اونا داشتم.ارشد یعنی وقف دانشگاه شدن،تو آزمایشگاه روزای متعددی رو به شب رسوندن و به ناچار خیلی کمتر به خودت سر زدن و این اصلا خوشحالم نمیکنه
از طرفی اگر بخوام کنارش بذارم با یه مقاومت و سرزنش جمعی مواجه میشم،ممکنه یه روز خودم سخت از کرده ی خود پشیمون بشم و مهمتر اینکه آینده ی شفافی برای خودم در حالت ادامه تحصیل و وداع با دانشگاه ترسیم نکردم.شاید چون خیلی ضعیف بالا اومدم و مهارت خاصی رو در خودم نمیبینم،نمیتونم هدف گزاری کنم.الان هدفم یادگیری و کسب مهارته،هر چیزی که باعث بشه قدرتمندتر در جامعه حاضر بشم
احساسی رو که از چند ماه پیش تا الان دارم یه حس مبهمه ،میدونم داروی اون یه تصمیم گیری قطعی و نهاییه که نتیجهی اون یه جهشه: به سمت شکست یا به سمت پیروزی.
با توجه به اینکه دوستان زیادی با مشکلاتی اینچنینی مواجه هستند آقای بهرامپور چند مورد کوتاه را برای شما عزیزان عنوان کردند:
برای دانلود فایل صوتی کافیست اینجا کلیک کنید (حجم 1MB)
در زندگی چه میخواهید
مشکل اصلی این است که اکثر آدمها می دانند چی نمیخواهند ولی نمیدانند چی می خواهند! و الان من فکر می کنم شما همین حس را داشته باشید…یعنی فقط می دانید که نمی خواهید بروید دانشگاه و فقط وقت تان را برای درس خواندن بگذارید.
تا این جا این خیلی خوب است اما کافی نیست!
شما باید بدانید چه می خواهید.شاید مهمترین مهارتی که ما در زندگی مان یاد نگرفتیم و وقتمان در مدرسه و دانشگاه دارد تلف می شود، این است که نمی دانیم در زندگیمان چطور هدف بگذاریم!
نمی دانیم اصلاً می خواهیم به چی برسیم!زمانی که گفتند وقتتان برای ماندن در این دنیا به پایان رسیده است می خواهیم چه اثری از ما باقی مانده باشد و دیگران نسبت به ما چه حسی داشته باشند.
وقتی اینها مشخص نباشد عملاً رتبه 1 شدن یا 10 هزار شدن، ثروتمند شدن یا فقیر شدن، همه اینها بی معنی است! مهم این است که بدانیم ما چه می خواهیم.
پس به نظر من مهمترین کار این است که شما یک سری مهارت های جنبی را یاد بگیرید.
مهارت های شناخت استعداد.
دوره بینظیر غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
شاید کتاب "شغل مناسب شما" کتاب خیلی خوبی باشد که باربارا تایگر و پاول تایگر نوشتند و بعد از آن می توانید سراغ بحث هدف گذاری بروید.
بدانید که اصلاً چه می خواهید؟!
اصلاً می خواهید به کجا برسید؟!
و هدفتان چیست؟!
مطالب خیلی زیادی راجع به هدف است.
من کتاب هدف های برایان تریسی را به شما پیشنهاد می کنم و می توانید از منابع دیگر هم استفاده کنید.
اساتید خیلی زیادی هستند در کشور ما راجع به هدف سمینار برگزار می کنند.
همه آنها هم مطالب خوبی دارند، شما ببینید با کدام راحت تر هستید.
مهم این است که هدف تان را مشخص کنید و بعد تصمیم بگیرید که می خواهید به چه مسیری بروید.
حالا لازمه اش تحصیل در دانشگاه است، یک موقع نه، کاملاً فاصله گرفتن از دانشگاه است و بعد اصلا ًمهم نیست که دیگران سرزنش می کنند یا نمی کنند.
شما هر کاری که انجام بدهید یک عده می گویند که:
اشتباه کردی!
بی خود کردی!
بی جا کردی!
عقل نداشتی!
اصلاً اینها مهم نیستند!
مقاله با زندگی خودتون می خواهید چه کار کنید؟ را هم مشاهده کنید
شما اگر بخواهید طبق خواسته دیگران زندگی کنید هیچ رشدی در زندگی تان نخواهید داشت و خودتان نخواهید بود.
کما اینکه من می بینم همیشه و همه جا به من گفتند چرا اینکار را کردی، چرا آن کار را کردی؟
و عملاً می بینیم که افرادی که این حرف را می زنند خودشان هیچ کاری نکردند.
پس مهم این است که شما بدانید هدفتان چیست و با بهترین ها مشورت کنید.
نظرات همه را بشنوید، اما قرار نیست که همه ما را تایید کنند. قرار نیست که چنین اتفاقی بیفتد.
پس این مهارت ها را یاد بگیرید و به سمت هدفتان حرکت کنید.
متشکرم از شما