تاثیر مشکلات شغلی بر زندگی:
برای اینکه هم در زندگی خانوادگی و هم در شغل مان موفق باشیم، باید هم از نظر جسمی و هم روحی سالم باشیم. چون اگر از نظر جسمی و روحی سالم نباشیم، بهره وری مان کاهش می یابد. بهره وری و بازدهی بالا در کیفیت زندگی شخصی و شغلی تاثیر زیادی دارد.
خداوند به ما انسان ها استعدادها و توانمندی های زیاد و منحصر به فردی داده است. ما باید از این استعدادها و توانمندی هایمان استفاده کنیم و مشکلات مان را حل کنیم. ما هم باید مشکلات شغلی را حل کنیم، هم مشکلات خانوادگی با همسر و فرزندان را حل کنیم. باید ظرفیت مان را بالاتر ببریم تا بتوانیم در مقابل مشکلات تحمل و صبرمان را بیشتر کنیم. اگر طاقت تحمل مشکلات را نداشته باشیم، نمی توانیم به درستی فکر کنیم و راه حل مناسب پیدا کنیم تا آن مشکل را حل کنیم.
هر انسانی هم نیاز دارد وقتی را در کنار خانواده باشد و هم اینکه وقتی را برای استراحت و تفریح در نظر بگیرد و هم اینکه زمانی را هم به شغلش بپردازد. همچنین هر فردی حق دارد وقتی را برای کارهای مورد علاقه اش بگذارد. یکی علاقه به کارهای هنری دارد و دیگری علاقه مند به فعالیت اجتماعی یا انجام امور مذهبی است.
چیزی که در همه انسان ها مشترک است این است که همه می خواهند رشد کنند، و هم زندگی خانوادگی خوبی داشته باشند، هم در شغل خود موفق باشند، هم فرزندان خود را به درستی تربیت کنند و هم از نظر اخلاقی و معنوی به کمال مطلوب برسند.
اگر در محیط کار مشکلی پیش بیاید که نتوانیم حل کنیم، چه می شود؟
بعضی وقت ها برای ما مشکلی رفتاری در محیط کار پیش می آید و نمی توانیم راه حلی برای آن پیدا کنیم. مشکلاتی مثل: ” چگونه از رییسم درخواست اضافه حقوق کنم؟” ، “چگونه با همکار زیراب زن خود رفتار کنم؟” ، “چگونه با زورگویی های رییسم که خارج از موضوع کاری است، کنار بیایم؟” “رییسم به من مرخصی نمی دهد، چه کار کنم؟” و……..
تحقیقات نشان داده است که مشکلات حل نشده در محیط شغلی، تعادل بین کار و زندگی را به هم می زند و بر کیفیت زندگی تاثیر می گذارد و آثار منفی جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.
1-انجام ندادن کارهای مورد علاقه:
مشغله فکری و روحیه ناشی از حل نشدن مشکلات شغلی باعث میشود که شما نتوانید به کارهای مورد علاقهتان که نیاز به تمرکز و توجه مداوم دارند، مثل رفتن دیدن فیلم مورد علاقه، یا انجام دادن نقاشی رنگ روغن که به آن خیلی علاقه دارید.
2-استراحت نکردن:
چون فکرتان مشغول است و حرص می خورید یا غصه می خورید یا درونتان خشم دارید، نمی توانید به خوبی استراحت کنید. هم شب ها خوب نمی خوابید و هم در طول روز نمی توانید استراحت کنید. ممکن است شب تا صبح خوابتان نبرد یا ممکن است شب ها خواب های بد ببینید و بعد از خواب بپرید.
3-کاهش بازدهی در کارهای روزمره:
چون فکرتان مشغول است و خوب شب قبل را استراحت نکرده اید(که در پاراگراف قبلی توضیح داده شد)، تمرکز تان برکارهای روزانه تان کاهش می یابد و در نتیجه بازدهی شما کاهش می یابد.
4-تنش بین افراد خانواده:
چون ناراحت هستید یا دلخور از افراد محیط کارتان هستید یا عصبانی هستید، کمتر همسرتان را درک می کنید، کمتر فرزندانتان را درک می کنید. مثلا اگر همسرتان آن روز وظیفه اش را نتواند انجام دهد، به شما فشار روحی می آید و نمی توانید او را درک کنید و با او بحث و دعوا می کنید. یا مثلا اگر فرزندتان نمره اش در یک درس کم شده باشد، توان تحمل این مسئله را ندارید و او را کلی دعوا می کنید و با او بحث می کنید.
5-کاهش سلامتی:
خطر بیماری قلبی در افرادی که مشکلات کاری شان را نمی توانند حل کنند، خیلی بیشتر از بقیه افراد است. بعضی از افراد هم که به سیگار و قلیان و شراب و… پناه می برند، که این موارد هم مبتلا به بیماری قلبی را افزایش می دهد.
مطالعات نشان می دهد که این افراد وقت کمتری را برای ورزش می گذارند و همین مسئله باعث می شود سلامتی آنها کاهش یابد.
احتمال خیلی زیادی وجود دارد که این افراد به بیماری هایی مثل فشار خون، افسردگی، اضطراب زیاد، سکته مغزی و…… دچار شوند.
6-حوادث اتومبیل:
تحقیقات نشان می دهد که رانندگان خشمگین، غمگین، نارحت و…. احتمال تصادف شان خیلی خیلی بیشتر می شود.
7-کاهش شادی در زندگی:
استرس ناشی از کار می تواند رضایت و خرسندی شما از شغل و حتی زندگی شخصیتان را از بین ببرد. این مساله می تواند در همه مراحل و شرایط زندگی شما مشکل ایجاد کند و از هیچ رابطه ای یا حتی زندگی رضایت نداشته باشید و همیشه تصور کنید در مخمصه گیر افتاده اید.
8-فکر کردن به مشکلات کاری در منزل:
اگر حتی زمانی که کار نمی کنید نیز همچنان درگیر شکلات کار و مسائل کاری هستید، احتمالا دچار استرس یا افسردگی ناشی از کار شده اید.
9-آسیبهای شغلی:
محرومیت از استراحت کافی خطر آسیبهای شغلی را تا دو برابر افزایش میدهد که از عوامل آن می توان به کاهش هوشیاری و کارآیی، کاهش وفاداری و تعهد به شرکت یا اداره، افزایش نارضایتی شغلی، افزایش تمایل به ترک سازمان، غیبت از کار، کاهش بهرهوری در کار، افزایش خطاهای کاری، اختلال در حافظه، افزایش مقاومت در مقابل تغییرات سازمانی، افزایش احساس بیعدالتی بین میزان کار و حقوق و مزایا، کاهش تمایل به پذیرش مسوولیت های شغلی و کاهش مشارکت افراد در فعالیت های کار گروهی اشاره کرد.
راه حل چیست؟
1-فکر کردن به مشکل بعد خارج شدن از محل کار:
در مسیر رسیدن از محل کار تا منزل به حل مشکل بوجود آمده فکر کنید تا وقتی به منزل می روید، روحیه خوبی وارد شوید و افراد خانواده را شاد کنید. اگر وقت دارید، بعد کار حدود نیم ساعت در پارک نزدیک منزل بنشینید و به حل مشکل فکر کنید. من(فاطمه کهنسال) وقتی رییسم بهم مرخصی نداد و ناراحت بودم، در پارک نزدیک منزل مان نشستم و روحیه ام بهتر شد و بعد به خلنه رفتم.
این تفکرات شما را آهسته آهسته از شرایط بد روز کاریتان جدا میکند باعث میشود با روی بازتر به خانه خود وارد شوید.
2-برانداز کردن وظایف:
فکر کنید و مسئولیت های شغلی خود را سبک، سنگین کنید و اگر رییس شما کاری به شما محول می کند که در حیطه وظایفتان نیست، با او حرف بزنید و از انجام مسئولیت های اضافه خودداری کنید. چون انجام مسئولیت اضافه باعث می شود بین انجام کار و مسئولیت های خانوادگی فرد تعارض ایجاد شود. انتخاب ناخوشایند بین این دو گزینه (کار و خانواده) اغلب موجب احساس گناه و پشیمانی افراد می شود. به همین علت بسیاری از افراد در محیط کار دچار مشکل می شوند.
3-شناختن مرز بین خود و افراد محیط کار:
از خودتان بپرسید: «این فکرهای منفی و این مشکلات از کجا آمده است؟ منشا آن چیست؟ » پاسخ این سوال کمک می کند تا متوجه شوید چه چیزی باعث وجود مشکل شده است و چگونه می توانید آن را برطرف و انگیزه کاری خود را حفظ کنید. فکر کنید که با آن فرد یا افراد می خاهید کار کنید یانه. اگر می خواهی کار کنید، مرزی را در نظر بگیرید و کمی از آن فرد یا افراد فاصله بگیرید.
وقتی علت مشکل را فهمیدید، بازهم با همه افراد محیط کار مودبانه برخورد کنید. حتی اگر مطمئنید که تقصیر همکارتان یا رییستان است، بازهم محترمانه با آنها برخورد کنید. رعایت ادب هیچ وقت از مد افتاده نخواهد شد؛ زیرا مردم همیشه از رفتار مناسب استقبال میکنند. رعایت ادب و مهربانی با افرادی که از آنها خوشتان میآید کار سختی نیست، چالش واقعی زمانی است که قرار باشد با افرادی که با آنها مشکل دارید مودبانه رفتار کنید. اگر خودتان را در طول روز به نوعی مدیریت کردید که با این افراد نیز رفتاری در شان شخصیت قوی خودتان داشته باشید، نهایتا از آنچه قصدش را داشتهاید نیز قویتر خواهید بود.
4-توجه کردن به نیازها:
باید پس از انجام کارها به خود و نیازهایتان توجه کنید. اگر نیاز به تفریح دارید، نیاز به استراحت یا…. دارید حتما وقتی را برای انجام آنها اختصاص دهید تا روحیه تان بهتر شود و بهتر بتوانید مشکلاتتان را حل کنید.
5-تعریف کردن از خودتان! :
ممکن است مشکل شما در محیط کار این باشد که به پیشرفت کاری شما اهمیتی نمی دهند.
شاید بسیاری از مردم به شما و پیشرفت حرفه ای شما اهمیتی ندهند، چون توانمندی هایتان را ندیده اند یا نمی دانند. شما می توانید با انجام تغییرات لازم این دیدگاه را تغییر دهید. به طور مثال، خیلی راحت می توانید با رییس یا با مدیر عامل یا همکاران صحبت کنید و از تمانمندی ها و استعدادهایتان حرف بزنید، تا آنها متوجه استعدادها و کارایی های شما شوند و قدر شما را بدانند. توانایی ها و مهارت های خود را با دیگران مطرح کنید تا شناخت بهتری از شما داشته باشند.
6-کمک گرفتن از دوستان:
اگر مشکلی در محیط کار دارید که احساس می کنید نمی توانید آنرا حل کنید، با دوستانتان صحبت کنید یا با یکی از دوستان نزدیکتان صحبت کنید. از آنها کمک بگیرید تا مشکلتان را حل کنید. اگر دوست تان یا دوستان تان نتوانستند کمک کنند، با یک مشاور حرف بزنید. مشاوره ها اکثرا راه حل خوبی را پیشنهاد می دهند.
7-مقصر ندانستن صد در صد دیگران:
مقصر دانستن صد در صد دیگران طرز فکری منفی است که کسی می تواند در مورد مشکلات خود داشته باشد. شایدمدیری با درک پایین داشته باشید، یا همکاران زیراب زن داشته باشید، یا…. اما بپرسید:” آیا من هم در این مشکل، سهمی دارم؟ من هم مقصر هستم؟” اگر واقعا دیگران مقصر هستند و شما در بوجود آمدن آن مشکل سهمی ندارید، می توانید مزیت ها و معایب کارتان را بنویسید و فکر کنید که در همین اداره بمانید یا کارتان را ترک کنید. این زندگی خودتان است و خودتان باید انتخاب کنید که چه کاری برایتان بهتر است و شما را به آرامش می رساند.
مسئولیت پذیر باشید. شما مسئول همه شرایط زندگی خود هستید. این شما هستید که مالک گذشته، حال و آینده خود هستید. بنابراین، از شکایت و مقصر دانستن دیگران برای عدم کارایی و ناموفق بودن خود دست بردارید.
نتیجهگیری
مفاهیم کار و زندگی بیشترین و قویترین پیوند را با فرد و جامعه دارند و رفع مشکلات کاری و شخصی و ایجاد تعادل بین آنها از ارزش و اهمیت بالایی برخورداراست. اگر مشکلات کاری برطرف نشود و مشکل تا مدتی ادامه پیدا کند، روی زندگی شخصی افراد تاثیر می گذارد و بازدهی در کار را هم کاهش می دهد و کیفیت کار آن فرد هم پایین می آید.
پس هر مشکلی که پیش آمد، هرچه زودتر آن را حل کنیم تا روی زندگی شخصی و کاری مان تاثیر نگذارد و همیشه شاد باشیم بیشتر از یک نفر باشیم.