یک احساس خوب برای یک سخنران و یک تشکر
یک احساس خوب برای یک سخنران و یک تشکر ، جذابیت سخنرانی کردن برایم در این است که برای هر سخنرانی معمولاً تجربیات بسیار زیادی را کسب میکنم و شناخت بییشتری از انسانهای اطرافم کسب میکنم و در این نوشته قصد دارم یکی از شناختهایم را با شما درمیان بگذارم…
مقدمه اول:
تصویر زیر را که نگاه کنید، وقتی من اینچنین به درون یخچال خیره شدم، حتماً برایتان جالب خواهد بود که چه خبر است!
مطمئناً برای موجودی لاغر و کم غذایی مثل من، چیزی در یخچال وجود نخواهد داشت که اینچنین مشغول نگاه کردن به یخچال بشوم!
اما حقیقت داستان چیز دیگری است: هنگامی که برای یک سخنرانی نسبتاً مهم 600 نفری آماده میشدم، ناگهان لپتابم (که حاصل طراحی پاورپوینت و… آن سخنرانی در آن قرار داشت) خاموش شد!
پس از مدتی فهمیدم که فن CPU لپتاب کار نمیکند و به دلیل این که دمای لپتاب بسیار بالا میرود، به صورت خودکار خاموش میشود و از همین رو من میمانم و فایلهای پاورپویتم در یک لپتاب خاموش و 8 ساعت دیگر در یک سخنرانی….
همیشه در همه کلاسها از مدیریت ریسک در سخنرانی می”گویم، این که کار را به روز آخر موکول نکنید، این که همواره سعی کنید از فایلهایتان پشتبان داشته باشید و…
البته واقعاً خودم همه این موارد را تا حد بسیار زیادی رعایت می:کنم اما در این سخنرانی نمیدانم که چه شد! از طرفی 8 ساعت دیگر یک سخنرانی داشتم و از طرف دیگر فایلهایم در لپتابی بود که شاید روشن کردنش باعث سوختن و پاک شدن اطلاعات بشود…
مقدمه دوم:
همیشه در سخنرانیها، کلاسها و کارگاهها بارها و بارها از شخصی تشکر کردم که همیشه پشت صحنه بوده و اگر سخنرانیهایی من نظر دیگران را جلب می:کند بخش عمدهای از کار را مدیون او هستم.
کسی که همیشه در تهیه محتواهای مناسب برای سخنرانیها صادقانه کمکم می:کند.
کسی که همیشه در تحلیل، بررسی و تمرین سخنرانیهایم عاشقانه کمکم می:کند.
کسی که تک تک مقالات پر غلط و بی دقتم را میخواند، ویرایش میکند و یه متنی قابل خواندن تبدیل میکند
دوره غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
کسی که هر فیلمی که ضبط کردم، پشت دوربین با مهربانی تمام ایستاد و با این که حوصلهاش سر رفت تا من فیلم برداریام تمام شود اما کوچکترین اخمی به من نکرد.
باید بگویم پشتِ دوربینِ تک تک فیلمهای آموزشی این سایت کسی بود که لازم است از او هزاران بار تشکر کنم.
درست مثل فیلمهای سینمایی که افراد دستاندرکار به سادگی فراموش میشوند؛ پشت هر کارگاه، هر سخنرانی، هر کتاب و هر مقاله فردی بود که نقش او در تهیه آثار بسیار زیاد بود…
جمع بندی و تشکر
وقتی در اوج ناراحتی خراب شدن لپتاب (مقدمه اول) با مهربانی تمام یخچال را خالی میکند (و با لبخند آشپزخانهاش را بهم میزند)) و میگوید لپتاب را بیاور اینجا چون تنها راه باقی مانده این بود که لپتاب به روشی خنک نگه داشته شود (کار فن CPU را دستی انجام دهیم)، اطلاعات لپتاب را به جایی دیگر منتقل کنیم بعد از ارائه سخنرانی، سر فرصت به تعمیر لپتاب بپردازیم…. احساس خیلی خوبی داشتم.
احساس این که تنها نیستم و در هر سخنرانی شخصی وجود دارد که همراهم باشد.
نه تنها در هر سخنرانی، بلکه در تمام زندگی…
در این نوشته خواستم از طرف خودم و همراهان عزیز سایت، از همسر عزیزم تشکر کنم که در این دو سال، همراه واقعی من در هر کاری بود و بدون او مطمئناً هیچکدام از فعالیتهای من رنگ و بوی کنونی را نداشت.
از لطفت ممنونم
۲ دیدگاه دربارهٔ «یک احساس خوب برای یک سخنران و یک تشکر»
از اینکه با شما و مطالب آموزشیتون آشنا شدم خوشحالم⚘
دوست گرامی سلام
از شما ممنونیم که در این مسیر ما رو همراهی میکنید موفق، شاد و بیشتر از یک نفر باشید.