گزارش جلسه 3 و 4 دوره مدرسه استادی ۲
شروع دوم دوره بلند مدت مدرسه استادی که جلسات سوم و چهارم آن در تاریخ 11 و 12 شهریور ماه در تهران با حضور 200 نفر برگزار شد و در این گزارش قصد داریم مروری کلی بر مطالب و حاشیههای جلسات این دوره داشته باشیم.
همانطور که قبلاً گفته شد از این پس قصد داریم که گزارشهای کارگاهها و سمینارها را به سبکی جدید ارائه کنیم و آن هم استفاده از خود شرکت کنندگان برای نگارش متن گزارش است. در حال حاضر آنچه میخوانید مروری بر مطالب جلسات 3 و 4 دوره مدرسه استادی 2 به قلم تعدادی از شرکت کنندگان این دوره است.
بعد از دو هفته تلاش و انتظار جلسه سوم با قرائت چند آیه از کلام الله مجید شروع شد…
ما با حرکات نرمشی، حرکت بالا و پایین آوردن دست ها و با مشت های گره کرده خودمون رو برای یک روز عالی آماده کردیم تا با شور و اشتیاق و انرژی فراوان به استقبال درس ها و مطالبی برویم که در آینده قراره چراغ راه آنها در مسیر استادی باشه.
حال که همه دوستان پر از انرژی شدند نوبت به تدریس و یادگیری است که با مرور مطالب جلسه قبل کلاس شروع شد…
سپس از آقای سلیمیان مدیر دوره استادی 2 دعوت شد تا به روی سن بیایند و داستان زندگی خودشون رو در اختیار دیگران قرار بدهند.
صحبت های ایشون همه ما رو دقایقی به فکر فرو برد…
ایشون از رسالت خودشان برای دنیا گفتند و اینکه با تلاش از پس سختی های کمی عجیب زندگیشان برآمدند و همیشه و همهجا مشغول مطالعه بودند.
رسیدیم به پروتکل سوال پرسیدن!
این به منظور صرفه جویی در وقت و جلوگیری از تلف شدن وقت دیگران تدوین شده بود.
استاد بهرام پور پروتکل سوال پرسیدن رو توضیح دادند و ما فهمیدیم که از این به بعد باید:
- اول سوالمون رو اگر تشخیص دادیم طبق پروتکل پرسیدن ضروری هست توی کاغذ بنویسیم.
- بعد دستمون رو بالا ببریم
در غیر اینصورت هر سوال پنجاه هزار تومان وجه رایج مملکت! برامون آب میخوره!
در این بخش از کلیدی بودن مهارت سخنرانی آسانسوری برای مدرسان و اینکه چطور به صورت کامل و جامع در عرض 30 ثانیه خودمان را معرفی کنیم به طوری که شخص مقابل مجذوب شده و برای دریافت اطلاعات و توضیحات بیشتر با فرد قرار ملاقات بگذارد نکاتی گفته شد.
در مبحث سخنرانی آسانسوری به مغزهای سه گانه که عبارت از مغز خزنده، مغز عاطفی، و مغز منطقی هستند اشاره هایی شد و به روشنی توضیح داده شد که در سخنرانی آسانسوری باید مغز عاطفی مخاطب درگیر شود.
شادی و طنز جز جدایی ناپذیر کلاس ها هست 🙂
خنده و انرژی مثبت همیشه یکی از بهترین و اصلی ترین و ثابت ترین قسمت کلاسهای استاد بهرامپور هست.
چون واقعا انرژی مارو چندین برابر می کنه…
و اما یک سوال…
ارزش یک ساعت شما چه قدر خواهد بود؟!
آیا ارزش یک ساعت خودتان را می دانید؟
استاد بهرام پور با محاسباتی جالب به ما نشان دادند که این میزان خیلی بیشتر از چیزی است که برایان تریسی در کتابش می گوید. اگر ما ارزش واقعی یک ساعت خود را بدانیم به راحتی این زمان را برای کارهای بی فایده هدر نمی دهیم و با دقت بیشتری روی مدیریت زمان خود تمرکز می کنیم.
همه ما 24 ساعت در روز زمان داریم و فقط با دانستن ارزش واقعی آن میتوانیم کارهایمان را مدیریت کنیم و یک استاد بیشتر از یک نفر باشیم
اگر آرزویی دارید…
اگر فکر بزرگی دارید…
اگر ایدههای خلاقانه دارید…
اگر میخواهید کار بزرگی بکنید…
و منتظر زمان مناسب آن هستید! بدانید که زمان مناسب هیچوقت فرا نمی رسد.!!
زمان مناسب را باید خودتان ایجاد کنید، پس به جای نشستن و انتظار کشیدن دست به اقدام بزنید.
به این رسیدیم که ما برای اینکه بتوانیم در طول روز بازدهی بالایی توی انجام فعالیتهامون داشته باشیم و درطول روز خسته نشیم باید انرژی فیزیکی بالایی داشته باشیم که در این جا چند راهکار عملی برای بالابردن انرژی و عملکردمان ارائه شد که واقعا جالب بود. شامل:
- تنفس صحیح
- حداقل ده لیوان آب خوردن در روز
- تغذیه به اندازه (وعده های غذایی کمتر و در فواصل زمانی مختلف)
- توجه به گالایکمیک ایندکس
- فعالیت شدید در 90 دقیقه سپس 15 دقیقه استراحت کامل
- خواب کافی
اشتباه نکنید!
اعضای کلاس خواب نیستند بلکه آنها دارند روش افزایش تمرکز را که استاد مطرح کردند تمرین میکنند.
به این صورت که به بهترین خاطره زندگی خودمان با چشمان بسته و ریلکس نشستن در یک دقیقه متمرکز شدیم که بعدا متوجه شویم در یک دقیقه چندبار حواس ما پرت می شود و تمرکز خود را از دست می دهیم.
در ادامه جلسه با حضور تیم علی آزاد غافل گیر شدیم…
اعضای گروه روی کاغذهایی بیشتر از یک نفر بودن خودشان را با افتخار اعلام کرده بودند و بهمون متذکر شدند که ما می توانیم بیشتر از یک نفر باشیم و قطعاً هم همینطور هست…
و اما تمرین شمارش معکوس!
این روش مفیدی بود که بعنوان تکلیف نیز هر روزه باید برای افزایش تمرکز تکرارش کنیم. از عدد پنجاه تا صفر بهصورت معکوس در ذهن شمارش میکنیم و انجام میدهیم و چه خوب که شما هم برای تمرکز بیشتر این کار را انجام دهید.
من که خیلی دوستش دارم هم بهم آرامش میده هم به ذهنم نظم میده.
در اینجا رسیدیم به یک قسمت سخت از دوره: طراحی سایت!
قرار شد خودمون کار با سایت رو یاد بگیریم. حتی اگر پول داریم و میتونیم بدیم کسی سایت رو برامون طراحی کنه! فهمیدیم سایت راحت نیست و مثل یه پیرمرد 101 ساله و معتاده!!!
همینطور درباره انتخاب نام سایت، چگونگی طراحی، کلیات نمایش محتوا، معرفی خودمان و کارمان و … نکات بسیار مهم و ارزشمندی بیان شد که با سوالات دوستان شرکت کننده بحث پرباری شد
همچنین یکی از نکات مثبت دوره استفاده از ظرفیت شرکتکنندگان برای رشد و پیشرفت سایرین است. افرادی که طراحی سایت میدانند داوطلب شدند تا به بقیه دوستانشان در این مسیر کمک کنند.
آشنایی با افراد موفق در زمینه های مختلف کاری و استفاده از تجربیات کاری آنها به تنهایی از نکات بسیار ارزشمند در این دوره می باشد.
افرادی که هر کدام داستانهای بسیار جالبی از شکست نامه های خود دارند تا بدانیم که سختی ها برای همه وجود داشته اند و تنها ما نیستیم که با مشکلات روبرو می شویم…
در این قسمت با آقای سعید محمدی (مدیر سایت مطالعهشریف) آشنا شدیم و با ایشان یک مصاحبه و جلسهی پرسش و پاسخ خوبی داشتیم و خیلی چیزها از اشتباهات ایشان درس گرفتیم.
ایشان تجربیات و مشکلات خودشون رو در مسیر استادی بیان کردند که بسیار برای ما مفید بود و علاوه بر آن مثل تمام ساعات کلاس خندیدیم و به ما خوش گذشت.
هر دو استاد مثل همیشه خنده رو و پر انرژی بودند.
استاد نحوه مطالعه درست یک کتاب و ایده گرفتن از مطالب آن را مطرح کردند و کتاب اثر مرکب که یکی از بهترین و معروف ترین کتاب ها در زمینه موفقیت است معرفی شد.
مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم چراکه آغاز جهشی است در زندگی شما اگر خواستار موفقیت باشید.
تمرین عملی از فروش!
در این جا شرکت کننده برای تحریک مغز خزنده یکی دیگر از همکلاسی هایمان حرکتی جهنده انجام داد و ما تعریف مغز خزنده و عملکرد آن را فهمیدیم.
ایشان آقای حافظی نژاد مدیر وبسایت روش تدریس، دومین فرد شرکت کننده در برنامه صندلی داغ هستند که با شیوه جالب بیان طنزشون تمام سالن را به وجد آوردند و در کنار آن چیزهای خیلی زیادی هم یاد گرفتیم.
از مهم ترین نکات این بخش درس مقاومت و پشتکار بود که در استادی بسیار مهم است،می باشد.
در نهایت این رو هم بگم که استاد بهرام پور و تمام تیم بیشتر از یک نفر، با حوصله و صبر مثال زدنی (حتی با صرف نظر کردن از تغذیه بین کلاس خود) جوابگوی سوالات بودند که همین جا به همشون خدا قوت میگیم…
حالا دستا در وضعیت!!!
هر چه قدر هم نرمش کنیم با انجام این تمرین حس خیلی خوبی بهمون دست میده و انرژی می گیریم 🙂
جلسه سوم و چهارم هم تمام شد و ما با یک حس دوگانه ناراحتی بابت دوری ازدوستان و استاد توانمندمان و خوشحالی برای مطالب جدیدی که یاد گرفتیم و آینده روشنی که پیش رو داریم به انتظار جلسه بعد می رویم…
تمام نیرویمان را برای جبران زحمات و استاد عزیز و همراهانمان در این دوره به کار میگیریم.
به امید دیدن روزهای شیرین و درخشان در جامعه آموزشی کشور
بیشتر از یک نفر باشید…