در چند روز گذشته شاهد وقوع سیل در نقاط مختلف کشور بودیم.
در شیراز به دلیل تعداد تلفات بالا و ویدئوهایی که از سیل اخیر منتشر شد، اوضاع کمی متفاوت بود.
ما در این دو روز، پیام ها و ایمیل های مختلفی دریافت کردیم. البته بسیاری از ایمیل ها معمولی بود. مثلاً سوال یا تشکر از مجموعه بیشتر از یک نفر.
اما در این میان چند پیام و ایمیل خاص هم دریافت کردیم که می خواهم یک نمونه از آنها را برایتان بخوانم و پاسخ بدهم.
یکی از عزیزان این مسیج را برای ما گذاشته است:
پاسخ من به این عزیز را در فایل تصویری زیر ببینید:
آیا ما در مقابل اتفاقات و بحران ها (از جمله سیل اخیر)، احساسی واکنش نشان می دهیم؟
دوباره اتفاقی طبیعی در کشور ما رخ داد و دوباره احساسات مردم عزیزمان جریحه دار شد. کنترل احساسات را هیچ کجا به ما یاد نداده اند. نه در مدرسه، نه دانشگاه و احتمالا نه در خانواده!
در این شرایط شاهد مدل های مختلف و بعضاً عجیب و غریب تخلیه خشم عمومی هستیم. واقعیت این است که برای خیلی از افراد گویا اهمیتی ندارد که تعدادی از هموطنانمان را از دست داده ایم. آنها میخواهند بهره برداری های خود را از این قضیه انجام دهند. در این حالت درماندگی ها اتفاق می افتند. در نیلوفر مرداب راجع به مفهوم "درماندگی" صحبت کرده ام.
پروژه رایگان و فوق العاده نیلوفر مرداب
در این شرایط برخی فکر می کنند درمانده شده اند و باید خشمشان را برطرف کنند. از هر راهی که به ذهنشان می رسد. بعضی به خداوند گله می کنند بابت بلای نازل شده. برخی با حرف های بدون فکر، حال دیگران را میگیرند! در صورتی که این کار فایده ای ندارد. تنها به اوضاع بد، دامن می زند.
واقعیت این است که اگر کمی دقیق باشیم، می بینیم که در شرایط بحرانی، بیشتر افراد توانایی کنترل احساساتشان را ندارند.
چرا در برخورد با اتفاقات باید حتماً سواد رسانه ای داشته باشیم؟
کافی است نگاهی به خبرگزاری و سایت های مختلف بیندازیم. این طرفی ها می گویند تقصیر آن طرفی ها بود و آن طرفی ها این طرفی ها را به بی کفایتی متهم می کنند. خبرگزاری های مختلف چنین اخباری را به دلایلی مثل جذابیت و کلیک خور بودن زیاد در صدر عناوین خبری شان قرار می دهند تا حداکثر بهره برداری را از آن داشته باشند.
ما چندین نفر از هموطنان را در سیل اخیر در شیراز از دست داده ایم. اما جندین برابر در تصادفات جاده ای تنها در بازه زمانی چند روزه عید از دست رفته اند. پس چرا به اندازه شیراز بولد و پر رنگ نمی شود؟ چون به اندازه کافی جذاب نیست و به قولی تکراری شده است.
اصلا قصد نداریم اتفاق سیل اخیر شیراز و جاهای دیگر را کوچک جلوه بدهیم. خسارات به بار آمده زیاد است. اما اگر جان انسان ها مهم است, هیچ فرقی نمیکند آنها در کجا و تحت چه شرایطی از دست می روند.
خبرگزاری ها برایشان اهمیت دارد که چقدر کلیک بگیرند و از سایتشان چقدر بازدید می شود. بنابراین بر موج احساسات مردم سوار می شوند و آنها را تحریک می کنند.
و اما در این موارد خود ما هم مقصریم…
اغلب ما به دلیل اینکه سواد رسانه ای خوبی نداریم به انتشار چنین اخباری دامن می زنیم.. جالب است بدانید در بین 190 کشور در زمینه تصادفات در رتبه 189 قرار داریم.
اما می بینیم که گویی در مقابل آن بی تفاوت شده ایم.
ما نمی توانیم از سیل و ویرانگری و کشته شدن هموطنانمان بگوییم, اما خودمان با ماشین لایی بکشیم و به صورت خطرناک رانندگی کنیم.
اجازه بدهید مثال دیگری بزنم.
حادثه سانچی را به خاطر دارید؟
حدود 30 نفر از هموطنانمان را در این حادثه از دست دادیم. اما ابعاد خبری آن به صورت وسیعی پوشش داده شد. اگرچه پوشش رسانه ای باید خوب باشد اما فکر می کنید چرا تلفات رانندگی که ده ها و بلکه صدها برابر این حوادث کشته و معلول و زخمی بر جای می گذارد, از چنین پوششی برخوردار نیست؟
از این دوست عزیزمان که این پرسش را از من داشته است، چند پرسش دارم:
- می شود بفرمایید چه کاری از دست ما ساخته است که انجام نداده ایم؟
- از کجا خبر دارید ما چه کاری کرده ایم و کمکی به این قضیه کرده ایم یا خیر؟
- فکر می کنید با نوع بیان خود دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنید؟
در مقابل بحران ها و شرایط غیرمترقبه چگونه واکنش نشان دهیم؟
وقتی حادثه ای این چنینی همچون سیل اخیر پیش می آید ناگزیر خبر آن به گوش ما می رسد. اگرچه باید حجم اخباری که دنبال می کنیم را کاهش دهیم.
در این شرایط می توانیم از خود بپرسیم:
آیا می توانم کاری کنم؟ چه کاری باید انجام دهم؟ اگر کاری از من ساخته است, فورا مقدمات اجرای آن را فراهم می کنم. اما اگر کاری از دست من بر نمی آید، تنها کاری که باید انجام دهم این است که زندگی خود و اطرافیانمان را بهتر کنیم. به اطرافیانمان لبخند بزنیم و هوای هرکسی که می توانیم را داشته باشیم و حمایتشان کنیم.
یک خاطره شخصی در مورد نوع واکنش های مردمی…
پارسال سفری به فنلاند داشتم و قرار بود جلسه ای مهم با یکی از مسئولین آموزش و پرورش کشور فنلاند داشته باشم.
طی یک نظرسنجی میخواستم از همراهان و عزیزان اینستاگرام مجموعه بخواهم که اگر سوالی از آن مسئول دارند با من در میان بگذارند تا از او بپرسم. هدفم این بود که هیچ سوال مهمی از دستم در نرود.
این نظرسنجی همزمان شد با زلزله کرمانشاه.
برخی افراد ناگهان با هجوم به صفحه من مرا متهم به بی اخلاقی و بی مسئولیتی نسبت به جان هموطنانم کردند. مثلاً می گفتند عده ای اینجا در زلزله نان ندارند بخورند و تو رفته ای فنلاند؟ یا می گفتند: " اینجا زلزله آمده و تو در مورد جلسه ات با فلان مسئول فنلاند حرف میزنی؟"
برخی دیگر مدام گله می کنند که مسئولین خواب هستند و هیچ کاری نمی کنند در حالی که این گلایه ها را باید به خودشان منتقل کنند نه به من!
از این نوع واکنش ها زیاد دیده ایم. اما واقعیت این بود که من برای الگوگیری و پیاده سازی سیستم های نوین آموزشی به آنجا رفته بودم.
دو نکته در مورد این نوع واکنش ها می خواهم بگویم.
اول اینکه برخی که مرا متهم به عدم واکنش صحیح می کنند, از کجا می دانند که من کاری از دستم بر می آمده و انجام نداده ام؟
دوم اینکه آیا آنها کار بهتری نمی توانند بکنند؟ به جای غر زدن و واکنش های احساسی در فضای مجازی که هیچ کمکی به زلزله زدگان نکرد و تازه به شرایط ملتهب هم دامن می زند، چه اقدام موثرتری می توانستند بکنند؟
بنابراین در پایان صحبت هایم می خواهم به شما مجددا یادآوری کنم :
اگر در شرایط بحرانی کاری از دستتان بر می آید, فورا اقدام کنید. و گرنه ببینید چه کاری می توانید بکنید که اوضاع آرام تر شود و فضا برای اطرافیانتان جای امن تر و بهتری برای زندگی شود.
امیدوارم این حوادث (مثل سیل اخیر) به خیر و خوبی به اتمام برسد و هیچ هموطنی به خاطر بی کفایتی و بی مسئولیتی و ندانم کاری افراد دیگر جانشان را از دست ندهند.